مجله بشارت - شماره 24 - حديث
دو نفر نزد پيامبر آمدند،
تا چشم پيامبر به آنها افتاد، فرمود:
«شما گوشت خورديد». گفتند: يا رسول اللّه!
ما امروز اصلاً چيزي نخورديم. فرمود: «شما گوشت خورده ايد،
من آثار و تكّه هاي گوشت را در دهان شما مي بينم،
آنها انكار كردند. پيامبر فرمود:
شما امروز گوشتهاي تن سلمان و اسامه را جويديد،
شما از آنها غيبت كرديد.»1
قرآن مي فرمايد: «شما هيچ كدام حاضر نيستيد
گوشت برادر مرده خود را بخوريد، پس چرا غيبت مي كنيد؟!»
اين كه قرآن غيبت را به خوردن گوشت انسان مرده ـ
آنهم مرده برادر ـ تشبيه مي كند بدين جهت است كه
عمق زشتي و قباحت آن را بيان كند، چه اين كه
خوردن گوشت انسان حرام است و زشت و زشت تر از آن،
خوردن گوشت انسان مرده،آن هم برادر مرده خويش است.
پيامبر خدا فرمود:
«شبي كه به معراجم بردند بر جمعيتي عبور كردم
كه با ناخن هاي مِسي، صورت و گوشت خويش را
مي خراشيدند و مي كندند. گفتم: يا جبراييل! اينها كيانند؟
گفت: كساني كه گوشت مردم مي خورند
و آبروي خلق مي ريزند.»
1. تفسير كشف الاسرار ميبدي، ج9، ص263.
2. گزيده تفسير نمونه، ج4، ص 504.
3. المستطرف، ج1، ص189.
4. كشف الاسرار، 9/262.
تحكيم خانواده از نگاه قرآن و حديث
و ـ ازدواج با بيگانه
۱۲۲.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله
:با بيگانه (غير خويشاوند) ، ازدواج كنيد
تا فرزندان لاغرِ تكيده ، به دنيا نياوريد .
ز ـ انتخاب زنى با اين ويژگى ها
۱۲۳.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله
:با زنان چشمْ زاغ ، ازدواج كنيد ؛ زيرا اين گونه زنان ، خوش يُمن اند .
۱۲۴.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله
:براى نُطفه هاى خود ، گزينش كنيد و همسران را انتخاب نماييد .
بر شما باد ، زنانى كه لگنِ بزرگ دارند ؛ زيرا اينان زاياترند .
۱۲۵.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بر شما باد زنان بزرگ سُرين ؛
زيرا اين گونه زنان ، زاياتر و خوش يُمن اند .
۱۲۶.الكافى ( ـ به نقل از احمد بن ابى عبد اللّه ، از يكى از شيع )
: گفت : پيامبر صلى الله عليه و آله
هر گاه مى خواست با زنى ازدواج كند ،
كسى را مى فرستاد تا او را ببيند
و به آن فرستاده مى فرمود :
«گردنش را ببوى . اگر گردنش خوش بو بود ، بدنى خوش بو دارد .
----------------------------------------------------------------------------------
۱۳۴.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
از ازدواج با زن كودن بپرهيزيد
زيرا همنشينى با او ، مايه رنج است
و فرزندش تباه .
۱۳۵.امام صادق عليه السلام :بهمرد كودن ، زن بدهيد ؛
امّا زن كودن نگيريد ؛ زيرا از مرد كودن ، فرزند
باهوش به دنيا مى آيد ،
ولى از زن كودن ، فرزند باهوش به دنيا نمى آيد .
د ـ نازا
۱۳۶.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :باباكره بچّه زا ازدواج كنيد
و با زن زيباىِ نازا ازدواج نكنيد ؛ زيرا من درروز قيامت ،
به [ جمعيّت ]شما بر ديگر امّت ها مى بالم .
۱۳۷.امام صادق عليه السلام :مردىنزد پيامبر خدا
صلى الله عليه و آله آمد و گفت : اى پيامبر خدا ! دختر عمويى دارم
كه زيبايى و نيكويى و ديندارى او را پسنديده ام ؛ امّا نازاست .
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «با او ازدواج مكن» .
۱۳۸.سنن أبى داوود ( ـ به نقل از معقل بن يسار ـ ) :
مردى نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و گفت :
من به زنى خانواده دار وزيبا برخورده ام ؛ ولى بچّه نمى زايد .
آيا با او ازدواج بكنم؟ فرمود :
«نه!» . دو باره نزد پيامبر
صلى الله عليه و آله آمد و ايشان او را نهى كرد. سه باره آمد .
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «با زن مهربانِ زايا
ازدواج كنيد ؛
زيرا من به [ افزونى ]شما بر ديگر امّت ها مى نازم» .
------------------------------
سرگرمي آموزشي تحقيقاتي مذهبي
--------------------------------------------------------------------------------------
اصبغ بن نباته مي گويد :
خدمت مولا علي رسيدم در حالي كه
آن حضرت در حال غذاخوردن بودند
از ايشان پرسيدم يا علي آيادابه الارضي
كه خدا در قران مي گويد :
وقتي موقع عذابشان برسد ما از زمين جنبنده اي
بيرون مي آوريم كه با مردم سخن مي گويد!
غذا هم مي خورد ؟ آن حضرت فرمود :
آري نان و سركه و زيتون مي خورد!
اصبغ بن نباته مي گويد به سفره
علي عليه السلام دقت كردم
ديدم مولا علي در حال خوردن
نان و سركه و زيتون است!
--------------------------------------------------------------------------------
برگرفته از پاورقي از كتاب نگين آفرينش
استاد مهدي يوسفيان !
----------------------------------------------------------------------------
--------------------------------------------------------------------------
از يه سياستمدار كهنه كار آمريكائي پرسيدند
چطور شد يه دفعه مردم آمريكا و اروپا
به اين حال و روز افتادند
گفت : ما اول از همه به اونا فهمانديم
كه يه مسيحي نبايد اصلا به ظالم و ستمگر
و جنايتكار اعتراض كنه و خدا خواسته
تا فقرا و... باشند و زجر بكشند بعد
با ماليات و قسط بانكي صاحبان خانه ها
به كشورها حمله كرديم و
ماهواره به هوا فرستاديم
و فيلم هاساختيم وقتي هم پولهاي مردم تمام شد
همه تقصيرا را به گردن مسلمونا انداختيم !
حال هم هر كسي مسيحي باشه
غير از تحمل و
طلاق و زير پل ها خوابيدن
و جووناشونا فرستادن
برا جنگ با كشورها چاره اي ديگه ندارند!
-------------------------------------------------------------------
از يه بهائي پرسيدند چرا به رئيس
مسلك شما ميگن باب
باب كه به معني درب اطاق و خانه است
گفت : همين ديگه خب وقتي كسي بخاد
به امام زمان برسه بايد از همين درب وارد بشه
درب را كه باز كنه امام داخل اطاق نشسته !
گفتن پس چطور امام زمان شد
گفت خب اين هم لياقت ميخاست
ارتقاء مقام پيدا كرد شد امام
گفتن پس چطور ظهور كرد كه ما نفهميديم؟
گفت خب با ظهورش دنيا اصلاح شد ديگه!
گفتن چگونه
گفت همه حرام ها را حلال كرد
و اين همه دست انداز ها را از پيش
پاي آدمها برداشت
گفتن عجب ! ما همه جور اصلاح شدني
ديده بوديم غير از اين يكي !
------------------------------
روايت است كه خداوند در جهنم
در دامنه كوهي بنام سقر چاهي دارد
(تلفظ لاتين hap hap)
بنام هپ هپ
كه جنايتكاران تاريخ را در آن زنداني مي كند
( نمرود و فرعون و يزيد و صدام و شارون و....)
( يكي از مشهورترين آنها سفياني است ! ....)
-------------------------------------------------
گفته ان كه در بازار دمشق ديده اندش
مشغول خريدن ديگآب جوش اه
و با چكش ميزنه ته ديگ ها و
نعره ميكشه و ميگه
انتقام ! انتقام ! انتقام
----------------------------------------------------
اين يكي كه عجب ديوونه ايه !
بيچاره اي پاكي پاك عقلشو از دست داده
(بالا خونه را داده اجاره !)
----------------------------------
در اين خانه تنها عقل بر تخت نشسته و فرمان مي دهد.
( نيروي باطني كه انسان را از زشتيها باز مي دارد )
خشم و غضب و ناسزا كالاي شيطاني
رفق و مدارا با ديگران نگهبان درب خانه
عقل و سپاهش جهل و سپاهش
«خير» وزير «عقل» است
تواضع و فروتني مركب عقل
خدمت حضرت امام صادق (عليه السّلام) بودم فرمود:
عقل و سپاهش( و جهل و سپاهش را بشناسيد) تا هدايت يابيد
خداى متعال براى عقل هفتاد و پنج لشكر قرار داد.
--------------------------------
چيزي كه مصالح ساختماني از آن ساخته شده است:
توحيد ( معرفت خدا : خداشناسي ) : اساس و ريشه دين : پي
خدمتكار خانه : فرشتگان الهي
محمكترين پايه ي ( دين ) ايمان راستگويي است .
امام صادق مي گويد :
خدا را نمي توان ديد او حتما دروغ مي گويد
بهلول بلافاصله با عصائي
كه در دستش بود به سر ابوحنيفه كوبيد ابوحنيفه
آخي گفت و رو به بهلول
كرد و گفت : اي بهلول چرا با عصا به سرم كوبيدي
سرم درد گرفت بهلول گفت
كوبه من نشان بده ببينم ابوحنيفه با تعجب به بهلول
نگاه كرد و گفت چه
حرفهائي مي زني آخر درد را كه نمي شود
نشان داد بهلول گفت تو دروغ
مي گوئي چرا كه اگر درد آمده بود تو آنرا
به من نشان مي دادي تا آنرا ببينم
ابوحنيفه گفت چگونه بهلول گفت همانطور
كه فكر كردن و نيروي جاذبه را
كه باعث مي شود همه چيز بطرف زمين كشيده شود
و مانند ستونهايي آسمان ها
را برافراشته اند نمي توان ديد با اينكه همه اينها
خودشان مخلوق خداوند هستند
پس خداوند را هم كه اينها را آفريده
نمي توان ديد.
امتحان –
در دگرگونيهاي زمانه است كه گوهر دروني افراد شناخته مي شود . مجالست با انسانهاي آدمي را به شايستگي مي رساند . روايت .
دوستي –
تا 5 صفت در كسي نباشد شايسته ي مصاحبت و استفاده بردن در زمينه معنويات نيست . صادق ( ع ) .
دين و عقل و حياء و ادب و حسن خلق علي : المرء محفوفة تحت لسانه : سخن گفتن معيار مناسبي براي شناخت ديگران .
از دوستي با انسان احمق بپرهيز زيرا كه او مي خواهد به تو سود رساند ولي ضرر مي زند . علي ( ع ) ميزان الحكه ج 6 ص 308
ناتوان ترين افراد كسي است كه نتواند از بن برادران ديني اش دوستي را برگزيند .
از دوستي با فاجر و فاسق و متظاهر به فسق بپرهيز . از دوستي با تمام وخيانت كار و متملق بپرهيز
زيرا كه سخن چين طاقت نگه داشتن اسرار تو را ندارد و به خائن اعتماد نمي توان كرد و چاپلوس نيز دوست دارد تو هم مثل او چرب زبان باشي . دوستان سه دسته اند : دوستي كه به مانند غذا به آن محتاجي دوستي كه فاقد كرامت اخلاقي است ولي عاقل است او تو بايد از انديشه و فكرش بهره ببري و دوستي كه احمق و نادان است ، و تو بايد از او برحذر باشي . صادق ( ع 9 ) 56 شيطان - از مجالست و هم نشيني با انسانهاي هواپرست ( اهل هوي وهوس ) بپرهيز زيرا باعث مي شود ايمان خود را فراموش كني و هم صحبتي با آنها حضور پيدا كردن در محضر شيطانست . خوش اخلاقي دوستي را پايدار مي كند .( ص ) . از دوستي و رفاقت با افراد شرور دوري كن چرا كه طبيعت تو طبيعت آنها را سرقت مي كند بدون آنكه خودت متوجه آن شوي . با افراد دروغگو و ( كسي كه گناه كردن را عيب نمي شمارد فاسق ) و بخيل بپرهيز . از وصاياي امام سجاد ( ع ) به مراه بيان علت آنها به امام باقر ( ع ) و احمق و قاطع رحم ج 2 اصول كافي ص 376 . 107 محبت و ولايت 52– به كساني صحبت كنيد و مهر و محبت خود را صرف كساني كنيد كه به مانند شما اهل تقوي و ايمان باشند مگر نشنيده ايد كه خداوند در قرآن مي فرمايد : الم نجعل المتقين كلفجار صادق ( ع ) ص / 28 0 با اهل گناه دشمني ورزيد و مثل آنها لباس نپوشيد و غذا نخوريد و خانه بنا نكنيد . نصيحت عيسي ( ع ) به ياران ) .مستدرك ص 208 . ج 16 . هر كس كه پارسايي را پيشه ي خود سازد و اهل سخاوت و بخشش و بردباري باشد دوستانش زياد مي شوند . عسگري ( ع ) . 11 عقل – هم نشيني با دوستان بد باعث مي شود نسبت به خوبان بدگماني پيدا كني . جواد( ع ) . صديق كل امرء عقله و عدوه جهله : دوست هر كس عقل اوست و دشمن هر كس ناداني اوست علي ( ع ) يا رضا ( ع ) . هم نشيني با انسانهاي شايسته بر شايستگي انسان مي افزايد و فرمانبرداري عادل باعث مايه ي عزت و بزرگواري است . تحف العقول : سجاد (ع ) . با كسي پيوند برادري ببند كه بداني به كجا مي رود و از كجا مي آيد سپس وقتي كه از او مطمئن شدي او را به عنوان هم نشين برگزين و دست اخوت و برادري به او بده . حسين ( ع ) به فرزندش سجاد( ع ) . از دوستي با انسان تنگ نظر پرهيز كن زيرا كه او براي حفظ ثروت خود تو را روزيكه به كمك احتياج داري تنها خواهد گذاشت . سجاد ( ع ) . لا رفث و لافسوق و لاجدال في الحج . آميزش جنسي ، دروغ و ناسزاگوئي ، ستيزه جويي . به همان اندازه كه تو برادر ديني ات را دوست داري او نيز تو را دوست دارد بنابراين دوستي را ازاين طريق بشناس . باقر ( ع ). هيچ كس با ديگري هم نشيني نكرد مگر آنكه يا در رفتار و كردار او اثر گذاشت يا از اخلاق و رفتار او اثر پذيرفت . علي ( ع ) .
براي
شناخت ( هر دوستي ) ببينيد كه او با چه كساني دوستي مي نمايد زيرا ( هر
انساني با كسي ) دوستي مي نمايد كه شيفته رفتار و كردار آنها شده باشد .
پيامبر ( ص ) بنابراين نوع رفتار و كردار دوستان دوست معيار خوبي براي
شناخت ميزان اعتبار دوست است .
------------------------------------------------------------------
دعا قضاي الهي را عوض مي كند
حتي اگر سخت و محكم شده باشد .
( قضا و قدري كه هنوز در مرتبه لوح محو و اثبات باشد و در لوح محفوظ ثبت نشده باشد .)
نمازامانت الهي است بلكه تمام عبادتها امانت الهي اند : نماز سنبل و بهترين شكل تمام عبادتهاست و عبادت از عبد به معني بندگي كردن است به اين معنا كه هرانساني بطور فطري به پرستش و بندگي كردن تمايل و نياز دارد زيرا روح آدميرا خداوند به او داده و هميشه به دنبال رسيدن و وصل شدن به مبدا و خالق خويش است و وقتي آرامش پيدا مي كند كه كسي را واسطه ي خود و خدا قرار دهد تا با پرستش يا توسل به او نيازش را برطرف كند از طرف ديگر در عالم ذر و ميثاق يعني وقتي كه اسماء الهي را از خدا آموخت با خدا عهد و پيمان بست كه كس ديگري را به غير از خدا عبادت و بندگي نكند بر اين اساس بخاطر اينكه وفاي به عهد بهترين امانت است وقتي ما نماز بخوانيم و عبادت و بندگي خدا را بنمائيم امانت الهي را كه در عهد الست قبول كرده ايم بر مي گردانيم . سعد بن معاذ از طرف فرستاده ي خدا مامور شد تا گروهي از يهوديان مدينه ( قبيله بني قريظه ) را محاصره كند يهوديان از پيامبر ( ص ) خواستندكه فرد ديگري را براي اين كار به نزد آنها بفرستد و منظور آنها ابولبابه بود زيرا زن و فرزند او در ميان آنها بود و از قديم با او سابقه دوستي داشتند بلكه بتوانند اورا از اين كار منصرف كنند پيامبر خواسته آنها را پذيرفت و بدين ترتيب يهوديان ابولبابه را بر آن داشتند كه قبول كند تا به آنها اجازه بدهدتا به شام بروند و محاصره نشوند تا اينكه خداوند پيامبرش را با آيات خبر داد : به خدا و رسولش خيانت نكنيد .... نازل شدو ابولبابه فهميد كه چه گناهي مرتكب شده براي همين منظور به مسجد پيامبر امد و خودش را با طناب به ستوني بست و تا هفت شبانه روز غذا نخورد و از هوش رفت و اجازه نمي داد مگراين كه مي گفت : بايد خود پيامبر بيايد و مرا باز كند تا معلوم شود خدا توبه اش را پذيرفته است و همين طور هم شد الآن هم ستوني در مسجد نبي در مدينه هست كه مسلمانان در پاي آن استغفار مي كنند و بالاي آن نوشته : اينهمان ستون ابولبابه است . 20 پدر و مادر – شرورترين افراد كسي است كه سخن چيني مي كند و با عيب جويي كردن ميان دوستان پاك جدايي مي افكند . ( ص ) . خداوند در مورد سه چيز اجازه ي فرق گذاشتن ميان مومن و كافر را نداده است : اول : اداي امانت و دوم : وفاي به عهد و سوم : بر الوالدين اساس تمام شر و بديها سه چيز است : زبان و شكم و شهوت ( با زبان به گناه مشغول شدن و براي سير كردن شكم به گناه دست زدن و براي رسيدن به شهوات مرتكب گناهشدن ) روايت . 6 احسان .
------------------------------------------------------
چيزيكه در آن نقص باشد و به هدف خود نرسد شر است مثل درخت آت زده كه ميوه ندهد. و نيز چيزي كه مورد نظر ما نباشد و به نفع ما نباشد هر چند به نفع گروه ديگري باشد ما آنرا شر مي پنداريم . شر يك امر عدمي است مثل تاريكي كه نبودروشنايي است و يا مرضي كه نبود سلامتي است يا چيزي است كه با طبع ما سازگار نيست مثل مار و عقرب . نسبت به ما شر است اگر نه براي خودشان عين خير است من شر ما خلق : پناه به خدا مي بريم از اينكه نسبت به ما كه پيدا كرد براي ما شر مي شود . الذي احسن كل شيء خلقه خداوند هر چيزي را زيبا آفريد اگر جهنم نبود ما خداوند را اطاعت نمي كرديم و از ترس جهنم استكه ما روز قيامت به صورت حيوان در نمي آئيم و انسانيت خودمان را حفظ مي كنيم با اين كه براي مجرمين شر است . هر چيزي در جاي خودش خوب است مثل قصاصقاتل كه براي اولياي دم موجب آرامش دل و براي جامعه موجب حيات و زندگي استهر چند براي قاتل ناگوار است و شر است . از تمام چيزهايي كه خدا آفريده ممكن است شري هم داشته باشند ازآن شر ما به خدا پناه مي بريم : من شر ما خلق المال مال الله يضعه عند الناس ودايع . بحار . صادق ( ع ) مال و ثروت از آن خداست و خداوند آنرا بطور امانت در اختيار انسانها قرار داده است . 119 فقر . الامانة تجلب الرزق و الخيانة تجلب الفقر 126 پل صراط - امانت رزق و روزي را بطرف صاحبش جلب مي كند و خيانت در امانت فقر و بيچارگي ببار مي آورد . پيامبر ( ص ) . مجالس و اسراري كه در آن بيان مي شود امانت است وكسي كه سخنان اهل مجلس را به بيرون مي برد خائن است . راس الاسلام الامانة زيرا كه فطرت هر انساني به زشتي خيانت آن گواهي مي دهد . امين باش تا بي نياز باشي . لقمان ( اگر راست گو و امانت دار باشي در مال مردم با آنها شريك مي شوي . امام صادق ( ع ) به مانند دو انگشت در يك دست در حالي كه به دو انگشت دست خود اشاره مي كرد) . خيانت و سرقت و زنا و شرب خمر چهار چيزي است كه اگر وارد خانه اي شد آن را خراب مي كند و بركت رااز آن مي برد . ايمان افراد را به طولاني بودن ركوع و سجود آنها نسنجيد زيرا كه اين كار ممكن است از سر عادت باشد و ترك عادت بسيار دشوار ( شبيه معجزه ) است به چه ميزاني در زندگي راستگو و امانت دار است . امام صادق ( ع) .
126 پل صراط – بهترين امانت وفاي به عهد است . غرر الحكم (علي ( ع ) )
--------------------------------------------------
قومي كه به خيانت روي آورند
به قحطي و خشكسالي
مبتلا خواهند شد .
امت من همواره بر خير استوارند مادامي كه
همديگر را دوست بدارند و به يكديگر در
كارهايشان اعتماد نمايند
و امانت ها را ادا نمايند و از حرام پرهيز نمايند
و ميهمان را گرامي
دارند و نماز را به پا دارند و زكات مالشان
را پرداخت نمايند
در غير اين صورت به قحطي و خشكسالي
دچار خواهندشد .
پيامبر ( ص )
------------------------------------------
. 119 خشكسالي .
51عهد و پيمان الهي – امانت شامل امانت هاي مردم و خدا مي شود عبادتها همگي امانتهاي الهي اند زيرا كه در عالم ذر و ميثاق ( عالم الست ) از انسان پيمان گرفته شده است اعراف / 172 . الم اعهد اليكم يابني آدم ان لا تعبد الشيطان انه لكم عدو مبين فاعبدوني هذا صراط مستقيم جابربن حيان از شاگردان امام صادق ( ع ) در حضور امام عرضه داشت دو چيز است كه خيلي دوست دارم يكي فقر و ديگري بيماري است امام علت را پرسيد جابر گفت : بخاطر اين كه تا وقتي كه انسان بيمار يا فقير است به ياد خداست و همواره او ا مي خواند امام فرمود : ولي من چنين چيزي را از خدا درخواست نمي كنم تا براي خداوند تعيين تكليف كرده باشم بلكه هر چه خدا براي من اراده كند و قضا الهيهر چه باشد من همان را مي خواهم اگر بيماري و فقر را بخواهد يا سلامتي و ثروت را من هم همان را دوست دارم . 113 دعا – هيچ چيز به مانند دعا حوادث ناگوار را از انسان دفع نمي كند . باقر ( ع ) ( تغيير قضا و قدر ) .انسان مومن شايسته سه خصلت است يكي را از خداوند در نزد خود دارد و آن رازداري و سر پوشي است بنابراين اسرار خودش را به ديگران نمي گويد اگر از دهان بيرون آيد چرا كه سر به مانند تيري است كه از كمان خارج شود هيچ چاره اي در نگه داشتن آن نمي توان كرد يا انديشيد يكي هم از پيامبران الهي در پيش خود داردو آن امانت داري است و يكي هم ازامامش همراه خود دارد و آن اينست كه در مصائب و سختيها صبر پيشه كند . رضا ( ع ) .
صله ي رحم و صدقه و دعا ،
مقدرات الهي را عوض مي كند
و اين مطلب دخالت در كار خدا نيست
زيرا خود خداوند ما را به آنها فرمان داده است .
----------------------------------------------------------------------------مرگ آسان الذين تتوفاهم الملائكة طيبين يقولون سلام عليكم ادخلوا الجنة 32 / نحل .صادق ( ع ) : ملاقات مللائكه رحمت كه به انسان مومن توصيه دل كندن از دلبستگي هاي دنيا و وعده دوري از ترس و اندوه : اصول كافي ( باب موت ) ج 3 ص133 . علي ( ع ) در موقع مرگ هر انسان مومن و كافر بالاي سر او حاضر مي شود و نيز پيامبر ( ص ) را در نزد خود مي يابد . علي ( ع ) و تاييد آن توسطباقر( ع ) . اني لكل مومن رفيق شفيق : ملك الموت ( اي حارث همداني : ص 133( من يمت يرني كافي ج 3) ) به پيامبر( ص ) من در حق مومنان دلسوز و مهربانم و در هر روز با اهل خانه 5 مرتبه روبرو مي شوم . براي مومنان (وقت فرستادن صلوات در 5 نوبت نماز ) ( بحار ج 6 مباحث ملاقات اصول كافي ج 3 ص 132) . الذين تتوفاهم الملائكه ظالمي انفسهم فالقوا السلم نعمل من سوء ... فادخلوا ابواب جهنم 28 / نحل .هيچ روحي از بدنش مفارقت نمي كند مگر آنكه اين پنج تن ( آل عبا ) را مي بيند يا چشم او روشن مي شود يا بدرد مي آيد . با ديدن اين بزرگواران . بحارج 6 ص 193 باقرو صادق ( ع ) . حرام علي روح ان تفارق جدها حتي تري خمسة بحيث تغر عينها او تسخن عينها . ملك الموت : وسائل 27 / ج ص 228 : جان كافر را با سيخ كباب از بدنش مي گيرد و جان سه شخص از امت من را هم همين طور : حاكم جائر – شهادت دهنده به ناحق – خورنده مال يتيم . ( ص ) . ابتدا به مومن سلام مي كند بعد بهاو بشارت بهشت را مي دهد و سپس جانش را قبض مي كند.( ص ) . بالاي سر مومن تلقين مي كند : وسائل ج 2 ص 455 . تلاوت سوره ي زلزال و محبت اهل بيت ( ع )كافي ج 3 ص 134 باعث مي شود ملك الموت موقع قبض روح با انسان مدارا كند . روايات باقر ( ع ) شهادت به وحدانيت خدا و نبوت پيامبر ( ص ) . سفينة بحار : در 5 نوبت نماز ج 2 ص 954 ( ص ) تمامعالم براي ملك الموت به مانند ظرف آبي در دست شماست ( احاطه دارد ) و اعوان او هم به فرمان ملك الموت عمل مي كنن روايات . صادق ج 6 ص 144 بحار الانوار صوتي او را از رسيدن اهل بندگان در شرق يا غرب عالم باخبر مي سازد . سكرات موت ( مستيها : سختيهاي زمان مرگ) سكرة : مستي زمان تولد و مرگ و مبعوث شدن براي هر انسان باعث حيرت و نگراني است . رضا ( ع ) بحار ج 6 ص 158 و 107 يحيي ( ع ) . مستيمرگ و حسرت اموال براي هر انساني در زمان مرگ ترديد ناپذير است . علي ( ع ). من براي قبض روح مومن از هر چيز ديگر بيشتر ترديد دارم ( نمي خواهم او را از تعلقاتش جدا كنم ) قبل از آن دو گل برايش مي فرستم بنامهاي : مسخيه ومنسيه بحار ج 2 ص 204 . كهدومي يعني باعث فراموشي دلبستگي به مال و به فرزندان مي گردد . حديث قدسي واولي يعني گذشت دهنده چراكه انسان را از دنيا به برزخ عبور مي دهد . هر كهبرادر ديني اش را در دنيا بپوشاند خداوند او را ازسكرات موت محافظت نمايد واز لباسهاي بهشتي ( در آخرت ) او را بپوشاند . باقر ( ع ) . وصيت حق است وبر هر انسان مسلمان سزاوار و شايسته است كه قبل از مردن وصيت و سفارش كند .علي ( ع ). سزاوار نيست كه تا انسان مومن فرزند فقير و محتاج دارد اموال ودارائي هايش را پس از مرگ در راهخير به مصرف برساند . اصول كافي ج 7 ص 3 .وصيت به سه شرط به مانند صدقه دادن اجر و پاداش دارد اول اينكه از روي كينه و دشمني به يك فرزند و محبت و علاقه به فرزند ديگر نباشد علي ( ع ). دوم آنكه وقتي هنگام ( هنگاميكه وقت ) مرگ انسانهاي مومن فرا رسد و خداوند قبل از جان دادن و پس از اينكه حالت احتضار به او دست داد فرصت ديگري به او مي دهد و حال او را بهتر مي كند تا بلكه در اين مدت كوتاه به فكر تدارك وصيت نامه بيفتد و برايمصرفاز اموال و دارائي هايش در راه خير به اطرافيان سفارشي بنمايد . روايت. علي ( ع ) تمام مزارعي را كه در ينبع به دست خود آباد كرده بود براي استفاده ي بيچارگان از آنها پس از مرگ وصيت كرد . عاقبت به خيري و سوء عاقبت يثبتالله الذين آمنوا بالقول الثابت : استناد امام صادق به اين آيه در توضيح اين روايت كه شيطان در آخر عمر دوستان ما به سراغ آنها مي آيد تا آنان را گمراه كند ولي خداوند آنها را در ايمانشان ثابت قدم مي دارد . فمستقر و مستودع ( وديعه اي ) : ماندني و رفتني : اشاره به ايمانهاي ماندني تا روز قيامت و ايمانهاي رفتني : كه در آخر عمر پس گرفته مي شود . استناد از امام رضا ( ع ) به آيه و من ورائهم برزخ الي يوم يبعثون در ادامه ي حتي اذا جاء احدهم الموت و قال رب ارجعون لعلي اعمل صالحا فيما تركت كلا انها كلمة هو قائلها . 97 برزخ –فردي كه زكات نپرازد ( با استنا به آيه برزخ فرمود ) ( و نيز ) شخص كافر :كه 70 فرشته از موكلان دوزخ اورا تا پاي قبرهمراهي مي كنند از ملائكه مي خواهند كه او را به دنيا باز گردانند . 46 زكات –به خدا قسم من از برزخ بر شما مي ترسم زيرا دست ما در برزخ از شما كوتاه است در حاليكه در قيامت مي توانيم شما را كمك كنيم . باقر ( ع ) صادق ( ع ). 32 خواب –در ابتدا بنام رويا ( خواب ديدن ) براي انسانها در كره ي خالي وجود نداشت تا اينكه در اثر انكار قومي از يكي از پيامبران خداوند : كاظم ( ع ) : ج 6ص 243 . بعنوان احتياج ، ديدن خواب را بر آنها مقرر داشت تا ديگر براي عالم برزخ بهانه اي براي انكار نداشته باشند . اصول كافي ج 8 : روضه ي كافي. يا عباد شدائد بعد الموت لمن لا يغفر له اشد من الموت . بحار ج 1 ص 219 .
سختيهاي بعد از مرگ براي كسي كه مورد غفران خداوند
قرار نگيرد از سختيهاي هنگام مرگ بيشتر است . علي ( ع ) .
كارهاي نيك از مرگ بد جلوگيري مي كند . هادي ( ع ) .
شرعمقدس اسلام اجازه داده تا هر انساني براي جبران ديوني ( مالي و حق الهي ) كه به گردنش مي باشد وصيت كند تا در راه خير صرف نمايند . وصيت نكردن براي پس از مرگ نشانه ي نقصان و كمبود عقل است ( ص ) به نقل از امام صادق ( ع ) در ج 103 بحارالانوار : و در ادامه : وصيت بر هر مسلماني حق است و عهدي استكه بر ما لازم است چنانچه در سوره ي 87 سوره ي مريم آمده : لا يملكون الشفاعة من اتخذ عند الرحمان عهدا . وصيت : يكي از معاني عهد در اين سوره .ماهيت مرگ 1. به مانند باز شدن غل و زنجير از دست و پاي انسان مومن 2. آزاد شدن از قفس 3. زايل شدن چرك از بدن . 4. پوشيدن لباس نو و تميز و كندنلباس چرك و كهنه ازبدن 5. بو كردن يك يك دسته گل خوشبو 6. عبور كردن از روي يك پل . 7. شادي بخش ترين لحظه عمر 8. انتقال از يك خرابه به مكان آبادو پر جاذبه . 9. به دنيا آمدن طفل از شكم مادر ( آزاد شدن از مكان تنگ و تاريك رحم دنيا و لذت بردن از شير مادر به جاي تغذيه از چرك وخون ) 10. نوشيدن يك جرعه آب خنك در گرماي تابستان . براي كافر به مانند : 1 سوال قبر : نبا عظيمي كه در قرآن از آن سوال خواهد شد از تمام مومنان شرق و غرب عالم ولايت امير مومنان در قبر توسط نكير و منكر علي( ع ) است . ( ص ) . قبل از اينكه موقع سوال و امتحان در قبر فرار رسد خودرا براي ( جواب دادن آنروز ) آماده كنيد . سجاد بحار ج 6 ص 223 . فشار قبر در قبر ازبجا آوردن اوامر الهي و حقانيت دين پيامبر ( ص ) و ولايت اميرمومنان ( ع ) و چگونگي بدست آوردن و خرج كردن نعمتها سوال خواهد شد . در خانواده با زن و فرزندش بداخلاق بود . ( ص ) بنابراين بد اخلاقي زمينه فشار قبر . با اينكه در تشيع جنازه اش هفتاد هزار ملك حضور داشتند : صادق (ع ) . حكايت تشيع جنازه ي سعد بن معاذ توسط پيامبر( ص ) و فشارقبر او پس از اينكه مادرش گفت : بهشت گواراي تو باد ، و پيامبر فرمود : بدرستي كه سعددچار فشار قبر شد . بحار ج 6 ص 260. در حاليكه دست او در دست جبرئيل بودو به سمت چپ و راست تابوت او نقل مكان مي كرد بدون عبا و پا برهنه . 92 اجل – بدرستي كه شما درو كرده ي اجل و در ( تير رس ) آماج تيرهاي مرگ گير هستيد . روايت . معيشت ضنك : زندگي سخت كه خداوند دشمنانش را از آن ترسانيده همان فشار قبر ( عذاب ) است . علي ( ع ) 124 / طه . بحار ج 6 ص 219 . كسي كه بالاي صليب مي ميرد توسط هوا دچار فشار مي شود زيرا خداي زمينخداي آسمان نيز هست . و كسي كه دردريا مي ميرد آب دريا براي او به دريايي از آتش تبديل مي شود . دو روايت در جواب دو سوال از فشار قبر و عذاب قبر بنقل از و
فشارقبر مومن بواسطه ي كفاره ي نعمتهايي است كه ضايع كرده است . صادق ( ع ) ازرسول خدا ( ص ) . 1. كسي كه از ظهر پنج شنبه تا ظهر جمعه بميرد ( و گناهانكبيره نداشته باشد و توبه هم كرده باشد و مومن باشد خداوند گناهان صغيره او را اگر ناچيز باشد مي آمرزد ) چنين انساني مومني فشارقبر ندارد . صاق ( ع) بحار ج 6 ص 220 . 2. كسي كه فرزند صالح داشته باشد و بعد از مرگش كار خيري ازاو سر بزند عذاب قبر ازدوش والدين برداشته مي شود چنانكه وقتي عيسي (ع ) ازقبرستاني مي گذشت و در آنجا يكي از مردگان را ديد كه دارد توسط صاحبقبر عذاب مي بيند ولي سال بعد وقتي از كنار همان قبرستان عبور كرد ديد عذاب قبر از آن ميت برداشته شده سبب آنرا از خداوند متعال جويا شد به او خطاب شد كه يا روح الله اين بنده ي ما فرزندي داشت كه امسال ( بالغ شد ) بهحد بلوغ رسيد راهي را براي آسايش مردم هموار كرد و يتيمي را د خانه اش پناه دار . بحار ج 6 ص 220 . 3. هر ميتي را كه به همراه دو تركه چوب تر ( جريرتين ) كه در زير بغلهاي او قرار مي دهند به خاك بسپارند . ( بواسطه ي اينكه عمده فشار قبردر همان ساعات اوليه اي است كه به خاك سپرده مي شود) خداوند تا وقتيكه چوبها خشك نشده اند عذاب را از ميت بر مي دارد اميد است كه خداوند پس از آن هم بواسطه رحمت بي منتهاي خود او را عذاب نكند . باقر (ع ) بحار ج 6 ص 215 . در جواب سوالي : سجاد ( ع ) : قبر هر كسي يا باغي از باغهاي بهشتي يا حفره و گودالي از حفره ها و گودالهاي جهنم است . بحار ج6 ص 214 .
معراج111 و 48 فاطمه ( س ) علي ( ع ) و شماره ي 77 حكايت و 21 حكايت و 33 خلافت و 82 غدير و 114 نماز پشت صفحه . سيره ي زندگاني و نيز 110 بيت المال و مديريت عثمان .
بادسترنج و عرقجبين خودش هزاربنده را آزاد كرد در هنگام ظهر و در فصل گرما با اينكه احتياجي به كار كردن نداشت ازمنزل خارج مي شد زيرا مي فرمود كه :خداوند بنده اي را كه براي كسب روزي حلال خودش را به رنج و مشقت بيندازد دوست دارد . 26 مزرعه را احداث و در راه خدا به نيازمندان داد . اوقات فراغت خود را به بيل زدن و فعاليت هاي كشاورزي در باغي ( باغستان خرما ) بسر مي برد كه در خارج از شهر به دست خودش بوجود آورد ه بود 36 رشته قنات داشت ولي با اينحال دو فرزند او حسن و حسين در آخرين مراحل حفر يكي از اين قناتها به اوكمك مي دادندخطاب به آنها فرمود : اي فرزنان من دل به اين آب زلالي كه از اين قنات بيروون مي آيد نبنديد زيرا كه من آنرا براي ايتام و فقراء وقف كرده ام . 50 سخن گفتن – انا لامراء البيان ما اميران سخنيم علي (ع ) اما با اين حال تا پيامبر ( ص ) زنده بودسخن نمي گفت و رعايت ادب مي نمود . يعني ما حرف و سخن در اختيار ماست هرجا كه لازم باشد سخن مي گوييم وهر جا كه لازم باشد سكوت مي كنيم و هر حرفي را در جاي خودش بكار مي بريم ما فرمانروايان حزفيم . در جنگ بدر 35 تن از سران كفر را از 70 نفر ، علي (ع ) ازپاي در آورد و بقيه را هم او براي از ميان بردنشان كمك كرده است و در جنگ احد 70 و يا 90 زخم برداشت – فقط در آخرين جنگ پيامبر يعني تبوك علي( ع ) براي از بين بردن نقشه ي منافقان در مدينه ماند . در جنگ احد جبرئيلميان آسمان و زمين لافتي الا علي و لا سيف الا ذوالفقار را سرداد ضربة علي في يوم خندق افضل من عبادة الثقلين پيامبر ( ص ) با ضربه ي علي بر فرق عمر بن عبدو در جنگ احزاب علي را ابو تراب گويند زيرا كه صاحب و مالك زمين است يعني حجت خدا برروي زمين است دليل و نشانه اينست كه ما بر روي زمين به حال خود رها نشده ايم . 105 سب - علي اجازه نمي داد كه يارانش به ابوبكر و عمر ناسزا بگويند زيرا مي گفت : ان الله لا يحب السبابين : خداوند ناسزاگويان را دوست ندارد . لو كشف الخطاء : اگر تمام پرده ها كناربرودچيزي به يقين من افزوده نمي شود . علي ( ع ). منظور از سكوت 25 ساله ي علي( ع ) 1. از مهاجرين و انصار طلب كمك و ياري كرد ولي يار وفادار نداشت 2. مي ترسيد كه با مخالفت آشكار با دستگاه خلافت عده اي از مسلمين به دامان كفر بروند و مرتد شون زيرا كه در صف مسلمين اختلاف و تفرقه مي افتاد و اصل اسلام در معرض خطر بود . ( صبر من دراين دوره به مانند خاري در چشم و استخواني در گلو بود گويا تك تيز شمشيري را برقلب من گذاشته بودند ومجبور بودم ازميوه ي حنظل كه هر كس لب برآن بزند ازشدت تلخي حالت تهوع به او دست مي دهد نجورم ) . پس منظور از خانه نشيني آن حضرت تنها اين بود كه او را ازنظر حكومت داري كنار گذاشتند و او در اين فرصت مشغول نوشتن كتاب علي شاملتفسير قرآن و شان نزول هاي آن بود كه الآن بدست بقية الله الاعظم حضرت حجةابن الحسن است . 3. هر كجا لازم مي ديد وار ميدان مي شد و به شبهات علمي اسلام پاسخ مي داد و يا مشكلات سخت قضائي ( خدا مشكلي را پيش نياورد كه علي( ع ) براي حل آن مشكل نباشد ) بارها گفته شده بود را حل مي كرد . 4. در مواجهه با بدعتها برخورد مي كرد ( ابوذر آنحضرت را كمك مي كرد تا جائيكه مجبور شدند ابوذر را تبعيد كنند ) بطورمثال مقتيكه عبيدالله فرزند عمر در دوران حاكميت پدرش خمر نوشيد علي ( ع ) حد را بر او جاري كرد و وقتي كه فردي بنام هرمزان بناحق را كشت به او گفت : هر گاه قدرتي بدست آورم تو را قصاص خواهم كرد بههمين خاطر وقتي كه علي به عنوان خليفه مسلمين انتخاب شد از مدينه به شام گريخت . در دوران حاكميت وقتي ام هاني خواهر رضاعي اش و نيز عبدالله بن جعفر پسر برادرش و همچنين عقيل برادر او به همراه فرزندانش كه از شدت فقر چهرهايشان سياه شده بود از آن حضرت درخواست كمك بيشتر از بيت المال را داشتند برخورد كرده است . و ذوالقرنين شماره ي 69 ظهور ادامه ي 21 مرگ و قيامت و برزخ و قبر 92 حكايت ( بهشت برزخي ) ادامه ي4
1.بداخلاقي ( بر اساس حكايت بخاك سپرده شدن سعد بن معاذ از صحابي برجسته پيامبراكرم ( ص )) در خانه و كسي كه نيز خانواده اش را بي جهت رها مي كند . 2. عدم پرهيز از نجاسات خصوصا بول 3. و سخن چيني ، باعث فشار قبرند . علي ( ع ). برزخ : ارواح مومنان پس ازمرگ در حجرهاي بهشتي بسر مي برند و از غذاها و طعامها و نوشيدنيهاي بهشتي مي خورند و يكديگر را برروي تختهايي كه تكيه زده اند ملاقات مي كنند . صادق ( ع ) . بين ما و بهشت و جهنم فاصله اي ز مرگ نيست. علي ( ع ) . بحار ج 6 ص 270 . 10 / نساء : النار يعرضون عليها بالغدو و عشيا : بر آتش عرضه مي شوند هر صبح و شام : آتش برزخ منظور است . روايت . جايگاه ابدي او را به او نشان مي دهند و اودچار ترس و وحشت مي شود . بيرون زدن مغز انسان كافر از بين ناخنهاي او در اثر فشار قبر و يا آتش گرفتن قبر كافر در اثر وارد آمدن پتك آهنين بر سر او بوسيله دو فرشته نكير و منكر . خداوند در مشرق زمين دوزخي ( مكاني پر از آتش ) دارد كه ارواح كافران در آنجمع مي شوند و از زقوم مي خورند و از آب حميم مي نوشند تا وقتي صبح مي شوددر بياباني در يمن منتقل مي شوند كه گرماي آن از گرماي دنيا بيشتر است و آنها همديگر را در آنجا مي شناسند تا اينكه شب هنگام دوباره به مشرق زمين متتقل مي شوند ، ارواح كفار در حجره هايي از آتش بسر مي برند و بر آتش ( دوزخ ) عرضه مي شوند و مي گويند : خدايا قيامت را بپا كن و به وعده هايت عمل نكن . صادق ( ع ) . رفتار غير عادي گوسفندان در دوران نوجواني و شباني پيامبر ( ص ) و نازل شدن جبرئيل ئر بيابان علت آن يعني ترس و وحشت ناشي از وارد آمدن ضربه پتك آهنين برسر كافري در قبر بطوري كه جن و انس همه موجوداتدچار ترس و وحشت مي شوند . از زبان پيامبر ( ص ) . بناچار يار وهمراهي خواهي داشت كه زنده است و با تو دفن خواهد شد و آن عمل توست . روايت . هديهبه اموات : هيچ مرده اي نيست مگر آنكه هر روز به هنگام ظهر به نزد اهل خويش مي آيد و اگر آنها مشغول كار خيري باشند خدا را حمد مي كند . اگر نه به درگاه خدا شكايت مي كند كه خدايا ببين كه اولاد ما چگونه اموال مرا به مصرف مي رسانند ولي هيچ كار خيري درحق من بجا نمي آورند . روايت . 101 كتاب – ( منازل الآخره شيخ عباس قمي – دارالسلام محدث نوري – اصول كافي ج 2ص 508 ) . هر كس به نيابت ميتي كار نيكي انجام دهد خداوند پاداش آن عمل را بطور مضاعف به او عطا مي كند و عمل نيك او را هم در پرونده اعمال ميت منظور مي نمايد ك من لا يحضر صادق ( ع ) . جهنم برزخي : براي دشمنان ما اهلبيت روزنه اي از آتش به داخل قبر باز مي شود شعله و شراره و دود آن به داخل قبر نفوذ مي كند ، صادق ( ع *ژ) . برهوت : سرزميني در كنار يمن كه جز مارهاي سياه و جغدها كسي در آنجا زندگي نمي كند و چاهي بنام بلهوت در آن قرار دارد ، ( بحارالانوار ج 6 ص 286 و 291) . و ارواح مشركين هر روز صبحبه آنجا منتقل مي شوندو از آب گنديده و چرك آلدو آنجا مي نوشند ، و از آبيكه مخلوطي از چرك و خون است به آنها مي نوشانند ، صادق ( ع ) . 28 جهنم –چشمه ها و نامهاي جهنم و موكلان و جايگاه دشمنان اهل بيت در برزخ در ادامهي سوال يكي از صحابه از امام آمده . پناه ببريد به خدا از چاه عميق غم ها واندهاي جهنم ( كه چاهي است در جهنم ) .( ص ) تعوذوا بالله من جب الحزن . .. ( عقوبت خدا را كوچك نشماريد ) شفاعت ما به بعضي از ( گناهكاران ) مسرفين نمي رسد مگر پس از آنكه سيصد هزار سال محذب شد . علي ( ع ) معاني الاخبار شيخ صدوق ص 288. حكايت امانت دادن مسلمان هندي به يك عطار در نجف وبرگرداندن آن با حكايت هيزم كش پير مبني بر ادانكردن قرضش به يك يهودي و خواب ديدن ومطالبه قرض و گذاشتن انگشت بر سينه ي هيزم شكن و چركين شدن جاي آن . ك معاد سيدهاشم بحراني . بهشت برزخي : حكايت پذيرايي صاحب قبر از ميهمانهايي كه روز عيد نوروز به مزاح به بالاي قبر رسيدند و سوال ك خزائن مرحوم نراقي . كردند اي صاحب قبر نمي خواهي در اين روز از ما پذيرائي كني و آنها طبق وعده ي صاحب قبر سه شنبه ي آينده آن روز با كنار رفتن پرده ها وارد باغ او شدند . ان ارواح المومنين لفي شجر من الجنه ياكلون من طعامها و يشربون من شرابها و مي گويند : خدايا وعده ي قيامت را بر پا دار و ما را به بهشت جاودان وارد ساز . حكايت عبدالله بن سنان از صادق در مدينه و نهر بهشتي بحار ج 6 ص 287 و روايت 246 و اقم لنا وعدت وانجز ما وعدتنا من الجنه بحارالانوار ج 3 ص 244 صادق ( ع ) . ورود مومنان پس از مرگ به بهشت برزخي و سراغ گرفتن آنها از تازه واردان : بحار ج 6 ص 121 بنقل از اصول كافي و ك بصائه الدرجات و كمعاد دستغيب . وادي اسلام در جوار مرقد علي بن ابيطالب محل بهشت برزخي ارواح مومنان . بدنهاي ماندگار حكايت پوشاندن بدن فاطمه بنت اسد ( مادر علي ( ع )) توسط پيراهن و عباي پيامبر و : بحار ج 6 ص 232 . نپوسيدن بدن او تا موقعي كه وارد بهشت شود . طهارت روح باعث سالم ماندن جسدمانند بدن شيخ صدوق در زمان فتحعلي شاه 248 ه . ق . و بدن حر كه حتي دستمال بر پيشاني او بسته بود : ك معاد دستغيب : و بدن مرحوم كليني در جريان قصر پادشاهي در خراب كردن قبر دو امام در سامرا بحار ج 8 ص 145 : درب 6 از دربهاي بهشت جمله ي : 109 مسجد - هر كه دوست دارد وسعت داشته باشدمسجد بسازد و هر كه دوست دارد كرمها به بدنش نرسند مسجد را تميز نگه دارد وهر كه مي خواهد ... نپوسد : بخرد فرشهاي مسجد را : در جريان معراج پيامبر( ص ) . 109 مسجد – اگر مي خواهيد بدنهاي شما در قبر طعمه كرمها نشود مساجد را جارو كنيد . ك من لايحضر ج 1 ص 191 : خداوند استخوانهاي ما را بر زمين حرام كردخ و گوشتهاي ما را بر كرمها كه از آن چيزي بخورند . ( اهل بيت ( ع )). صادق ( ع ) . ان الله حرم عظامنا علي الارض ( ان ياكلها ) وحرم لحومنا ( حرم ) علي الدود ان تطعم منها شيئا .
-------------------------------------------------------
اب: در زبان عربي به پدر آموزشي و پدرتربيتي و پدر نسبي و پدربزرگ طايفه و كسي كه در حق انساني پدري كند گفته مي شود . ابا عبدالله الحسين : پدربندگان خدا ، صادق ( ع ) : ابا عبدالله : پدر آموزشي شيعيان ، ابوالقاسم : پدر تربيتي علي ( ع ) : قسم الجنة و النار .
اطاعتاز پدر و مادر هر چند كه كافر باشند واجب است ولي اگر فرزندان را به خارج شدن از دين و مسلماني و شرك ورزيدن به خدا وادار كنند( در مرحله صف آرائي عليه مسلمين ) نبايد از آنها اطاعت كرد . اصل در اينجا انسان بودنست و رعايت ادب نه مسلمان يا كافر بودن مانند: قولوا للناس حسنا يعنيقولوا لهما قولا معروفا . مگر در جائيكه بخواهند توبه معصيتي دست بزني و يا دست از دين برداري و تنها در جايي كه پدر مشرك است و مادر هم مشرك است وفرزند را هم مجبور مي كنند كه دست از دين بردار نبايد از آنها پيروي كرد .و ان جاهداك ان تشرك بي ما ليس لك به علم فلا تطعهما و صاحبهما في الدنيا معروفا . چه بسا فرزندي كه در طول عمر پدر و مادرش نفرين و آق پدر و مادر نشود ولي بخاطر اينكه بعد از مردن آنها براي آنها خيرات و مبرات نمي فرستد وبياد آنها نيست آق مي شود و چه بسا فرزندي كه مورد آق پدر و مادر واقع مي شود ولي بعداز مرگ آنها ، بخاطر فرستادن خيرات برايشان بخشيده مي شود . بر پدر و مادر است كه 1. نام نيكو براي فرزند انتخاب كند 2. او را با قرآن و احكام دين آشنا سازد ( قرآن را به او بياموزد ) 3. شنا و اسب سواري و تير اندازي را به او ياد بدهد . 97 برزخ – اسم شهر ها و مكان ها كه در زمان جاهليت مرسوم بوده و در مسائل الشيعه ( باب ، عشيره ، آداب معاشرت با ديگران) بروالدين - يعلمه الكتاب و نيز قرآن نوشتن و قرآن و يزوجه اذا بلغ –سرور و آقاي ( سيد الابرار ) همه ي نيكوكاران در صحراي محشر كسي است كه بعداز مرگ پدر و مادر به آنها نيكي نمايد يعني خيرات و مبرات و هديه اي و صدقه اي به نيت آنها بفرستد . ( ربنا اغفرلنا و لوالدينا و ارحمهما كما ربياني صغير قرآن كريم ) . 98 عمر – اگر مي خواهيد رزق شما زياد و عمرتان طولاني گردد نسبت به پدر و مادر نيكي و نسبت به خويشان صله ي ارحام نمائيد . پيامبر همه از قضا ناخلف پسر دارند من بيچاره ناخلف پدري . الصلاة قربان كل تقي -جعل الزكاة كصلاة قربانا علي ( ع ) هر وسيله اي ( عملي ) كه انسان را به خدا نزديك كند قربان است . ( مثل اينست كه بگوييم : اتوبوس شما را به تهرانمي رساند بشرط اينكه كرايه ( زاد و توشه راه ) داشته باشيد .) بهترين قربان قرباني كردن در سرزمين مني است بشرطي كه تقوي ( بنيت دوري جستن از هواهاي نفساني ) در آن رعايت شود زيرا كه انما يتقبل الله من المتقين . محاسبه ي نفس 120- قلبي كه خداوند از درون خود او واعظي برايش قرار نداده باشد ( به مجازات گناهان بر روي قلب او پرده نينداخته باشد و مهر نخورده باشد و قفل نشده باشد ( انفاق ) ) سخن واعظان بيروني براي او سودي نخواهد بخشيد . علي ( ع ). كوششكنيدواعظي از خودتان در درون خودتان براي خودتان قرار دهيد قبل از اينكه در قيامت از شما بازخواست نمايند و اعمالتان را در ترازو قرار دهند . علي (ع ) پند و نصيحت را در وقت اقبال و توجه بكار بريد اگر نه موجب كوردلي مي شود . علي ( ع ) . بزرگترين زندان نفس است پيامبر ( ص ) ( اشاره به بازخواست وجدان از اعمال زشت هر انسان است ، عذاب وجدان از هر مجازات سخت تر است ) نگاهمحبت آميز به چهره ي پدر و مادر عبادت است . روايت . نيكي به پدر و مادر بزرگترين فريضه ي اسلام است . روايت . بهترين نامها براي فرزند نامهائي استكه به خداوند ارتباط داشته باشد و يا نام ائمه ( ع ) علي و فرزندان او باشد . روايات نيكيبه پدر و مادر موجب پيشگيري از خشم خداوند تبارك و تعالي مي گردد .( س ) .هر كس به طور آشكار برادر ديني اش را پند دهد او را تحقير كرده و هر كهعيباو را بطور پنهاني گوشزد كند او را زينت كرده است . روايت احيقلبك بالموعظه . علي ( ع ) نهج البلاغه نامه 31 . از رحمت خدا بدوراند پدرو مادريكه باعث مي شوند فرزندشان عاق والدين شود . ( ص ) به علي ( ع ) از حقوق فرزند به گردن والدين اينست كه نام نيكو بر آنها بگذارند و به نيكوئي آنها را ادب كنند و آنان را در جايگاه صالحي قرار دهند . باقر ( ع ) .
-----------------------------------------------------------
اب : در زبان عربي به پدر آموزشي و پدرتربيتي و پدر نسبي و پدربزرگ طايفه و كسي كه در حق انساني پدري كند گفته مي شود .-
ابا عبدالله الحسين : پدربندگان خدا ، صادق ( ع ) :
ابا عبدالله : پدر آموزشي شيعيان ،
ابوالقاسم : پدر تربيتي
علي ( ع ) : قسم الجنة و النار .
-------------------------------------------------------
اطاعتاز پدر و مادر هر چند كه كافر باشند واجب است ولي اگر فرزندان را به خارج شدن از دين و مسلماني و شرك ورزيدن به خدا وادار كنند( در مرحله صف آرائي عليه مسلمين ) نبايد از آنها اطاعت كرد . اصل در اينجا انسان بودنست و رعايت ادب نه مسلمان يا كافر بودن مانند: قولوا للناس حسنا يعنيقولوا لهما قولا معروفا . مگر در جائيكه بخواهند توبه معصيتي دست بزني و يا دست از دين برداري و تنها در جايي كه پدر مشرك است و مادر هم مشرك است وفرزند را هم مجبور مي كنند كه دست از دين بردار نبايد از آنها پيروي كرد .و ان جاهداك ان تشرك بي ما ليس لك به علم فلا تطعهما و صاحبهما في الدنيا معروفا . چه بسا فرزندي كه در طول عمر پدر و مادرش نفرين و آق پدر و مادر نشود ولي بخاطر اينكه بعد از مردن آنها براي آنها خيرات و مبرات نمي فرستد وبياد آنها نيست آق مي شود و چه بسا فرزندي كه مورد آق پدر و مادر واقع مي شود ولي بعداز مرگ آنها ، بخاطر فرستادن خيرات برايشان بخشيده مي شود . بر پدر و مادر است كه 1. نام نيكو براي فرزند انتخاب كند 2. او را با قرآن و احكام دين آشنا سازد ( قرآن را به او بياموزد ) 3. شنا و اسب سواري و تير اندازي را به او ياد بدهد . 97 برزخ – اسم شهر ها و مكان ها كه در زمان جاهليت مرسوم بوده و در مسائل الشيعه ( باب ، عشيره ، آداب معاشرت با ديگران) بروالدين - يعلمه الكتاب و نيز قرآن نوشتن و قرآن و يزوجه اذا بلغ –سرور و آقاي ( سيد الابرار ) همه ي نيكوكاران در صحراي محشر كسي است كه بعداز مرگ پدر و مادر به آنها نيكي نمايد يعني خيرات و مبرات و هديه اي و صدقه اي به نيت آنها بفرستد . ( ربنا اغفرلنا و لوالدينا و ارحمهما كما ربياني صغير قرآن كريم ) . 98 عمر – اگر مي خواهيد رزق شما زياد و عمرتان طولاني گردد نسبت به پدر و مادر نيكي و نسبت به خويشان صله ي ارحام نمائيد . پيامبر(ص)
---------------------------------------------------------------توراتبه معني شريعت و قانون است و چون به وفات و دفن موسي ( ع ) اشاره مي كند معلوم مي شود كه بعد از موسي ( ع ) نوشته شده است . اگر ما بياييم و چيز بدي را به يك نفر نسبت بدهيم كه در اونيست بهتان و تهمت به او زده ايم . اگر در انجام هر كاري انسانعجله نكند ( يعني فكر كند و عاقبت آنرا خوب بسنجد ) و مشورت نمايد ( يني با افرادي كه داراي تجربه و آگاهي و تدبير و تقوي و دلسوزي اند در ميان بگذارد ) و توكل نمايد ( يعني وقتي به اين نتيجه رسيد كه بايدآنرا انجام دهد از هيچ چيز نترسد و به خدا اعتماد كند و دچار شك و وسواس نشود ) پشيماننمي شود . جواد الائمه ( ع ) هركس كه تجربه اش از همگان بيشتر باشد اشتباهاتش از ديگران كمتر است . علي (ع ) . انما الاعمال بالنيات ارزش هر عمل در گرو نيت آنست . پيامبر ( ص ) نيت مومن از عمل او بهتر و نيت كافر ازعمل او بدتر است .( ص ) . وقتي علي (ع ) به همراه سپاهيانش از جنگي بر مي گشت يكي از صحابه به نزد علي ( ع ) آمد و به او عرضه داشت : يا علي چكونه است حال كسي كه نتوانست به همراه ما در ميدان نبرد با كافران شركت نمايد و از اين همه ثواب و پاداشهاي بهره مند شود علي ( ع ) پرسيد : آيا كسي كه منظور نظر شماست دلش با ماست و ما را دوست دارد يا نه ؟ صحابه علي ( ع ) گفت : آري او برادر من است و خيلي هم مشتاق است تا در حضورشما باشد علي ( ع ) فرمود: از ثواب شركت در اين جنگ بههمراه ما بهره مند مي شود . و تمام كساني كه در صلب پدران و شكمهاي مادرانشان به شركت در ميدان جنگ با كافران علاقه و رغبت داشتند زيرا بعد از ما اسلام به كمك و مدد آنان است كه توسعه و گسترش مي يابد . 125 كار و 74 تدبير –كسي كه قبل از انجام كارها تدبير ( برنامه ريزي ) دورانديشي مي كند پشيماننمي شود . امام جواد به عبدالعظيم حسني به نقل از علي ( ع ) - ( اگر كسي براي رضاي خدا كار كند هيچ وقت از محروم شدن از چيزي پشيمان و غمگين نمي شو.د ) . ما براي ( پيروزي ) پيروز شدن جنگنمي كنيم بلكه هدف ما انجام وظيفه و تكليف است ( نبايد شكست هم كه بخوريم پشيمان نمي شويم ) . امام خميني ( ره ) . قدر الرجل بمقدار همته و قدر العمل بمقدار نيته . ارزش هر انساني به مقدار همت ( تلاش و كوشش ) اوست و ارزش هر عملي در گرو نيت آنست . روايت عمل ميوه و ثمره ي نيت است . ( يعني از هر نيتي عمل خاصي ظاهر مي شود و همان طوري كه از هر درختي ميوه اي بعمل مي آيد ) روايت وقتينيت و اراده ي انسان قوي باشد بدن دچار ضعف و ناتواني نمي گردد . صادق ( ع) ( پشيمان شدن بخاطر عفو و گذشت بهتراز پشيماني بخاطر تلافي كردن است .) :صادق ( ع ) اگربخاطر عفو و بخشش پشيمان شويد بهتر از آنست كه بخاطر انتقام پشيمان شويد . طبق آيه سوره مباركه نور : ظن المومنين و المومنات ( وقتي به زن عفيفه و پاكدامن يا سرپرست جامعه ي اسلامي تهمت زده شد افراد جامعه مسئوليت دارند كه واكنش نشان دهند يعنينسبت به خودشان خوش بين باشند و پندار و گمان بد را از خود دور كنند و در مرحله بعد براي آن چهار شاهد و گواه طلب كنند به عبارتي در برخورد با گمان بد افراد جامعه بايد اصل را بر سلامتي و صحت و پاكدامني افراد جامعه گذاشت مگر آنكه خلاف آن ثابت شود پس برزبان آوردن و ترتيب اثر دادن ( گذاشتن ) به آن و يا تقويت شايعه جايز نيست تا در نتيجه آن سلامتي جامعه حفظ شود و اميد منافقان نقش بر آبشود .) چرا كه خيري از يك مورد گناه كه ثابت هم نشده و مهمتر است . تمام كتب آسماني را مطالعه كردم و در آنها چهار نكته يافتم از تورات آموختم كه هر كه سكوت اختياركنداهل نجات گردد ، اززبور آموختم كه هر قناعت پيشه كند هرگز گرسنه نشود و از انجيل آموختم كه هر كس كه اميال و هواهاي نفساني را رها كند به هيچ بلا و آفت گرفتار نشود و از قرآن آموختم كه هر كه بر خدا توكل نمايد خدا او را كفايت كند( نمايد ) . علي ( ع ) (ص ) : عابدترين مردم كسي است كه واجبات الهي را انجام دهد . زاهدترين مردمكسي است كه از حرام دوري كند . افراد كسي است كه از جدال با مردم اجتناب نمايد . ارجمندترين مردم كسي است از سخن بيهوده پرهيز نمايد . با تقواترين مردم كسي است كه حق را بگويد هر چند به ضررش باشد . مشورت 109 - سهچيز است كه اگر كسي درزندگي اش مراعات كند پشيمان نمي شود : اول اينكه در انجام هيچ كاري عجله نكند دوم آنكه در كارها با اهلش مشورت نمايد و سوم آنكه وقتيكه در انجام كاري تصميم گرفت برخدا توكل نمايد . جواد ( ع ) .
ادامه 18 : تقوي انما يتقبل الله من المتقين : جواب هابيل به قابيل و امام صادق ( ع ) به فرديكه با مال دزدي انفاق مي كرد . ك معاني الاخبار ص 33 .
] تربيتفرزند ( 17 تربيت ) : مراعات عدالت ميان آنهاست ، تقواي صدقه : منت نگذاشتن و اذيت نكردن ، تقواي چشم : نگه داشتن آن از نامحرم (لقمان 122) .گوش : نگه داشتن آن از موسيقي حرام و سخن حرام و بيهوده ، دست : دوري از دزي و رشوه و ربا و قتا نفس و.... ،پا : پا نگذاشتن در مجالس گناه و معصيت ، شكم : ( لقمان 122) : نگه داشتن آن از غذاي حرام ، زبان : ( لقمان 122) رعايت عفت كلام و نگه داشتن آن از دروغ و سخن چيني و غيبت و ... محبت قلبي : هر چيزي را فقط به خاطر خدا دوست داشته باشيم ( خلوص ) 107 محبت . لقمان122- نماز : دوري از ريا و خدنمايي و توجه به غيرخدا در نماز ، در عزم و تصميم براي انجام هر كاري : دور انديشي و بكار انداختن فكر و انديشه هاي هوا و هوس ( 4 فكر ) . ( تربيت 17) قرائت قرآن : توجه به معاني و مفاهيم قرآن فراگيريعلم : فهم مطالب و عمل به اندوخته ها ( 78 علم ) . در دوستي : با دوستان در دوستي زياده روي نكنيم اسرارمان را به او نگوئيم و با دشمنان در دشمني انصاف به خرج دهيم زيرا ممكن است روزي دوستمان با ما دشمن و يا دشمنان با ما دوست گردد . علي ( ع ) 12 ملائكه .
درراه رسيدن به خوشبختي : دوري از تغلب و دروغ و فريب دادن ديگران و ... 39 موفقيت ، ايمان نداشتن به خداوند : دوري از شرك 53 نياز زندگي . قلب : بترسيد از اينكه نامحرمي غيراز ( عشق به دنيا ) به خانه ي دل شما راه يابد زيرا كه نظر وعنايت خداوند از شما برداشته مي شود ( و به حال خود رها مي شويد از بندگي خدا خارج شده ) . ما جعل الله لرجل من قلبين في جوفه / ، يا در ساختمان محكم و بزرگ دين پناه گيريد تا از آسيب آتش گناه و شهوت در امان باشيد . [
دعاة ( دعوت ) المومن زهادته شيوهو عادت مومن زهد و بي رغبتي به دنياست . علي ( ع ) غرر الحكم . زهد آن نيست كه كسي مال دنيا را تباه سازد يا آنكه حلال خدا را بر خود حرام كند بلكه زهد آنست كه اعتمادتو به »چه كه در دست خداست بيشتر ازآن چيزي باشد كهدر دست خود توست . روايت . لكيلا تاسوا علي ما فاتكم و لا تفرحوا بما آتاكم : زهد در دو كلمه قرآن علي ( ع ). زهد لبستگي به تقوي و دل كندن از دنياست . جواد ( ع ) . مراتب تقوي : 1. اجتناب از محرمات ( عمل به واجبات ) 2. دوري از شبهات و گناهان :چيزهايي حرام بودن آنها بر ما معلوم نباشد به عبارتي دوري از مكروهات و انجام مستحبات . 3. اعتماد و توجه كامل به خدا در تمام مراحل زندگي و دل كندن از غير خدا ) : در قلب او چيز ديگري به غير خدا رسوخ پيدا نكند ، حتي به غير خدا توجه پيدا نكند : چيزهاي مباح مانند غذا خوردن را هم ترك كند مگر آنكه به كار واجب يا ترك حرامي مثل خدمت به خلق خدا وانجام عبادتي بينجامد . تفسير صافي فيض كاشاني ج 2 ص 85 طبق روايت . وقي ، يقي ، وقاية افتعال اوتقاي اتقاء وقوي تقوي اتقي، يتقي ، اتقاء . تقوي : اصلاح كردن و حفظ كردن . فجور : در لغت پاره كردنو دريده شدن يك شيء توسط شيء و نفوذ كردن در آن مثل روشنايي سپيده ي صبح درتاريكي شب در اصطلاح پاره كردن عفت و حياء و ادب بندگي بواسطه معصيت و گناه بين خود و خدا تقوي: پناه بردن به يك پناهگاه براي در امان ماندن از خطر ، حفظ حرمت و حريم بندگي ما بين خود و خدا بواسطه طاعت . الهام : لهم ، يلهم ، لهما فروبردن و بلعيدن مانند بلعيدن غذا و اسب تيزرو كه فضا را مي درد و سپاهي كه سپاه ديگر را در ميان مي گيرد ، هم پرده دري و هم حريم نگه داري . تمام قلبو روح انسان را تسخير كرده و دربر گرفته . فالهمها فجورها و تقويها : در سر هر دو راهي هم مي تواند به فرمان هوي و هوس و غضب عمل كند و هم مي تواند به فرمان عقل خويش رفتار كند .با زنده ساختن عقل بال پرواز در وجودآدمي قوت مي گيرد و با مردن شهوتها مستي گناه از سر انسان مي رود ، 88 فطرت –و هديناه النجدين ك در روايات : دو راه خير و شر . ( فجور و تقوي : فساد وصلاح ، طاعت و عصيان ) نجد : سرزمين مرتفع ( چرا كه هر دو راه در وجود انسان با چشم دل ديده مي شوند .) به واجبات خدا عمل كنيد ( ك روفته الواعظينص 354 ) تا پرهيزگارترين مردم باشيد . ( ص ) . پرهيزگارترين مردم كسي است كه حق را بگويد خواه به ضررش باشد يا نه نفعش باشد . 101 كتاب –انسان با تقوا ( در ميان دوست و دشمن ) بلاد خود و غير خود با قوت با قوت معيشت و زندگي مي كند و پناهگاه مردم است و خدا او را از اهل نجات قرار مي دهد و دردهاي باطني او را مداوا مي نمايد و چشم قلب اورا بينا مي كند ونفس او را از پاكيزه مي گرداند انسان وقتي در نزد همگان عزيز و بزرگ است . 90 گناه –تقوي باعث مي شود تا نيش زهر گناه كنده شود . علي ( ع ) . ( با تقوا يعني كسي كه خودش را در پناه وقايه يعني سپر نگه مي دارد تا از تيرس وسوسه هاي شياطين در امان باشد و به عبارت ديگر خود را در محضر خداوند مي بيند و حريمبندگي و پرده ي عفت و حياء ما بين خود و خدا را نگه مي دارد و با گناه آنرا نمي شكند .)
----------------------------------------------------------وقتي كسي براي حفظ جان و مال خود و ديگرا حقيقتي را اظهار نكندو يا عقيده ي شخصي خودش را كتمان كندتقيه كرده اگر تقيه باعث شود سنت غلطيدر ميان مردم رواج پيدا كند و يا باعث به خطر افتادن جان و مال ديگران شودجايز نيست . تقوي در لغت به معني پناه گرفتن ازوقي يقي وقاية اتقوا الله : پشت ديوار محكم يا در ساختمان محكمي پناه بگيريد تا از آسيب دشمنان در امان باشيد . سه تعريف تقوي : اداء ما فرض الله و ترك ما حرم الله ، دوري كردن از كارهايي كه گمانمي رود سيئه باشد براي درامان ماندن از اينكه بدين وسيله بدامان سيئه اي بيفتد كه گناه بودن آن آشكار است مثل محبتبيش اندازه به دوستي كه ممكن است دوستي آنها تبديل به كينه و كدورت شود ، اگر انسان خودش را از تمام چبزهايي كه روز قيامت بايد در مقابل آنها جوابگوباشد خودش را حفظ كند مثل : گوش ندادن به سخنان بيهوده مثل صحبت كردن درباره ي گناهان خود و ديگران و نگاه نكردن به نامحرم و دوري كردن از گناهان زبان و نيز گناهان دست و پا و پوست و نيز گناهاني كه خداو فرشتگان الهي و پيامبر ( ص ) آنها را مي بينند . التقوي دار حصن عظيم ك تقوي خانه يمحكم و بزرگي است كه قلب انسان را از آسيب گناه حفظ مي كند . هر كس كه تقوي را پيشه ي خود سازد خداوند در امواج ظلمتها و تنگناهاي فتنه براي او گريزگاهي قرار مي دهد . علي ( ع ) . تقوي در معناي : نگهداري و حفظ كردن حريم الهي عالم محضر خداست و خداوند نيز به مانند پادشاهي فرمانروائي مي كندو هر چه در زمين و آسمان هاست نيز سربازان اويند( بنابراين از نافرماني كردن از دستوراتش شرم و حيا مي كنيم .) و تمام نعمتهايي كه ما از آنها استفاده مي كنيم نيز او به ما داده است بنابراين در حضور او شرمو حيا داشته باشيم . در محضر خداوند شرم و حيا كنيم و با انجام واجبات و ترك محرمات ( قلب خودمان را از آلوده شدن به گناه حفظ كنيم ) ( و روح خودمان را پاك و سالم نگه داريم ) ( وقاية : حريم نگهداري براي ذات باريتعالي مثلا نگهداري واجبات و در نتيجه پرهيز از محرمات = پرهيزگاري ) .اگر كسي بتواند در مقابل وسوسه هاي شيطان مقاومت كند وبه او اجازه وارد شدن به خانه ي دل را ندهد و حريم خانه اي را پاك و سالم نگه دارد . وسوسه هاي شيطاني :2.آرزوهاي دور و دراز با الهام كردن حب دنيا 3. طلا ونقره و زنان و فرزند و ماشين و چارپايان و مزارع با زيبا جلوه دادن 4. به فقير شدن وعده مي دهد هنگام خشم 4. به ناسزاگوئي فرمان دادن وقتي وارد شد به گناهان فرمان مي دهد و زينت هاي دنيا را در نظر ما زيبا جلوه مي دهد . جان و روح ما كر و كور و لال مي كند و قساوت مي آورد .
پاك : دور شدن از گناه كينه مثل وباست گناه مثل نيش عقرب سم است بيمار مي كند . سالم : انجام عبادت غذاي روح فراگيري علم و دانش . نماز ستون اصلي دين 56 شيطان- صبر و توكل 89 قلب - رضا و تسليم با 5 پايه120 نفس – صداقت محكمترين پايه ، محبت مصالح خانه خداشناسي ( پي ) 9 ايمان .
تزودوا فان خير الزاد التقوي فاتقون يا اولي الالباب . وقاية : سپر در مقابل دشمن ( در زبان عربي ) ( انسان را از آسيب گناه حفظ مي كند ) . 6 اخلاق – راس الاخلاق التقي : مركبي كه سوار خودش را به بهشت مي برد – تشبيه تقوي –جمع كردن لباس بلندو نازك در ميان بياباني پر از خار از مجروح شدن روح انسان بوسيله گناه جلوگيري مي كند . وقتي ابوذر را براي تبعيد به ربزه مي بردند كسي به مشايعت صحابي وفادار پيامبر نيامد به جزخانواده علي ( ع ) و جمعي از بني هاشم در اين موقع علي ( ع ) رو به طرف ابوذر كرد و فرمود : اي اباذر اگر تمام درهاي آسمان و زمين بر روي كسي بسته شود –و آن فرد تقوي را پيشه خود سازد خداي تعالي راهي را از بين آن دو برايش ميگشايد و فرج و گشايشي براي او حاصل مي شود . يك صفت است كه اگر كسي آنرا داشته باشد دنيا و آخرت مطيع و فرمانبردار او مي شود و در آخرت سعادت تقرب به درگاه الهي نصيب او مي گردد وآن تقوي است . علي ( ع ) . تقواي از نار مخصوص عبيد كه شوقا الي الجنه عبادت مي كنند مي باشد . تقوي از خداوند مخصوص احرار كه حبا لله عبادت مي كنند مي باشد ( كه همان زاد و توشه ي مسافر راه الي الله است ) . فاتقوا فتنة لا تصيبن منكم خاصة – فاتقوا النار التي وقودها الناس و الحجاره ( اتش فتنه و جهنم ) لاتقوا الله ( كيفيت ) ما استطعتم - لاتقوا الله ( اصل ) حق تقاتر –ان اكرمكم عند الله اتقاكم . هر كسي به اندازه ي توانايي . اتقي : كسي كه مالش را مي دهد بخاطر اينكه تزكيه و پاك شود نه بخاطر اينكه عمل به واجب كرده باشد ( بخاطر ابتغاي رضاي الهي است ) پس از آتش دوزخ دور نگه داشته ميشود . قرآن كريم با تقواترين با كرامتر است . ما قدرو الله حق قدره خداوندرا آنچنان كه شايسته اوست قدرداني نكردند و ما عرفناك حق معرفتك و ما آنچنان كه شايسته شناخت توست تو را نشناختيم . در حضور خدا آنچنان كه شايسته نگه داشتن حرمت و احترام اوست بترسيد . حق تقات همان اسلام به معني تسليم بودن در برابر خداوند است ... ولا تموتن الا و انتم مسلمون . الم نجعل المتقين كالفجار
تقوي در لغت بهمعني پناه گرفتن ازوقي يقي وقاية اتقوا الله : پشت ديوار محكم يا در ساختمان محكمي پناه بگيريد تا از آسيب دشمنان در امان باشيد . سه تعريف تقوي : اداء ما فرض الله و ترك ما حرم الله ، دوري كردن از كارهايي كه گمانمي رود سيئه باشد براي درامان ماندن از اينكه بدين وسيله بدامان سيئه اي بيفتد كه گناه بودن آن آشكار است مثل محبتبيش اندازه به دوستي كه ممكن است دوستي آنها تبديل به كينه و كدورت شود ، اگر انسان خودش را از تمام چبزهايي كه روز قيامت بايد در مقابل آنها جوابگوباشد خودش را حفظ كند مثل : گوش ندادن به سخنان بيهوده مثل صحبت كردن درباره ي گناهان خود و ديگران و نگاه نكردن به نامحرم و دوري كردن از گناهان زبان و نيز گناهان دست و پا و پوست و نيز گناهاني كه خداو فرشتگان الهي و پيامبر ( ص ) آنها را مي بينند . التقوي دار حصن عظيم ك تقوي خانه يمحكم و بزرگي است كه قلب انسان را از آسيب گناه حفظ مي كند . هر كس كه تقوي را پيشه ي خود سازد خداوند در امواج ظلمتها و تنگناهاي فتنه براي او گريزگاهي قرار مي دهد . علي ( ع ) . تقوي در معناي : نگهداري و حفظ كردن حريم الهي عالم محضر خداست و خداوند نيز به مانند پادشاهي فرمانروائي مي كندو هر چه در زمين و آسمان هاست نيز سربازان اويند( بنابراين از نافرماني كردن از دستوراتش شرم و حيا مي كنيم .) و تمام نعمتهايي كه ما از آنها استفاده مي كنيم نيز او به ما داده است بنابراين در حضور او شرمو حيا داشته باشيم . در محضر خداوند شرم و حيا كنيم و با انجام واجبات و ترك محرمات ( قلب خودمان را از آلوده شدن به گناه حفظ كنيم ) ( و روح خودمان را پاك و سالم نگه داريم ) ( وقاية : حريم نگهداري براي ذات باريتعالي مثلا نگهداري واجبات و در نتيجه پرهيز از محرمات = پرهيزگاري ) .اگر كسي بتواند در مقابل وسوسه هاي شيطان مقاومت كند وبه او اجازه وارد شدن به خانه ي دل را ندهد و حريم خانه اي را پاك و سالم نگه دارد . وسوسه هاي شيطاني :2.آرزوهاي دور و دراز با الهام كردن حب دنيا 3. طلا ونقره و زنان و فرزند و ماشين و چارپايان و مزارع با زيبا جلوه دادن 4. به فقير شدن وعده مي دهد هنگام خشم 4. به ناسزاگوئي فرمان دادن وقتي وارد شد به گناهان فرمان مي دهد و زينت هاي دنيا را در نظر ما زيبا جلوه مي دهد . جان و روح ما كر و كور و لال مي كند و قساوت مي آورد .
پاك : دور شدن از گناه كينه مثل وباست گناه مثل نيش عقرب سم است بيمار مي كند . سالم : انجام عبادت غذاي روح فراگيري علم و دانش . نماز ستون اصلي دين 56 شيطان- صبر و توكل 89 قلب - رضا و تسليم با 5 پايه120 نفس – صداقت محكمترين پايه ، محبت مصالح خانه خداشناسي ( پي ) 9 ايمان .
تزودوا فان خير الزاد التقوي فاتقون يا اولي الالباب . وقاية : سپر در مقابل دشمن ( در زبان عربي ) ( انسان را از آسيب گناه حفظ مي كند ) . 6 اخلاق – راس الاخلاق التقي : مركبي كه سوار خودش را به بهشت مي برد – تشبيه تقوي –جمع كردن لباس بلندو نازك در ميان بياباني پر از خار از مجروح شدن روح
انسان بوسيله گناه جلوگيري مي كند . وقتي ابوذر را براي تبعيد به ربزه مي
بردند كسي به مشايعت صحابي وفادار پيامبر نيامد به جزخانواده علي ( ع ) و جمعي از بني هاشم در اين موقع علي ( ع ) رو به طرف ابوذر كرد و فرمود : اي اباذر اگر تمام درهاي آسمان و زمين بر روي كسي بسته شود –و آن فرد تقوي را پيشه خود سازد خداي تعالي راهي را از بين آن دو برايش ميگشايد و فرج و گشايشي براي او حاصل مي شود . يك صفت است كه اگر كسي آنرا
داشته باشد دنيا و آخرت مطيع و فرمانبردار او مي شود و در آخرت سعادت تقرب
به درگاه الهي نصيب او مي گردد وآن تقوي است . علي ( ع ) . تقواي از نار مخصوص عبيد كه شوقا الي الجنه
عبادت مي كنند مي باشد . تقوي از خداوند مخصوص احرار كه حبا لله عبادت مي
كنند مي باشد ( كه همان زاد و توشه ي مسافر راه الي الله است ) . فاتقوا فتنة لا تصيبن منكم خاصة – فاتقوا النار التي وقودها الناس و الحجاره ( اتش فتنه و جهنم ) لاتقوا الله ( كيفيت ) ما استطعتم - لاتقوا الله ( اصل ) حق تقاتر –ان اكرمكم عند الله اتقاكم . هر كسي به اندازه ي توانايي . اتقي : كسي كه
مالش را مي دهد بخاطر اينكه تزكيه و پاك شود نه بخاطر اينكه عمل به واجب
كرده باشد ( بخاطر ابتغاي رضاي الهي است ) پس از آتش دوزخ دور نگه داشته ميشود . قرآن كريم با تقواترين با كرامتر است . ما قدرو الله حق قدره خداوندرا آنچنان كه شايسته اوست قدرداني نكردند و ما عرفناك حق معرفتك و ما آنچنان كه شايسته شناخت توست تو را نشناختيم . در حضور خدا آنچنان كه شايسته نگه داشتن حرمت و احترام اوست بترسيد . حق تقات همان اسلام به معني تسليم بودن در برابر خداوند است ... ولا تموتن الا و انتم مسلمون . الم نجعل المتقين كالفجار آيا ما انسانهاي باتقوا را به مانند فاجران قرار مي دهيم ( تقوا : حريم نگه داري = فجور: پرده داري ( پرده حيا و عفت ) : فالهمها فجورها و تقويها . ورع : دوري
از شبهات : لقمه ي شبه ناك و صداي شه ناك و نگاه .... من تمام زهد ( بي
رغبتي به دنيا ) را در دو جمله از قرآن يافتم : زهد : به فرمايش امير
مومنان در قرآن در دو كلام آمده ) از اينكه خداوند به شما چيزي بدهد خوشحالنشويد و از اينكه چيزي را از شما بگيرد ناراحت نشويد .( يعني تمام نعمتها
را از خدا بدانيد و به دست آوردن يا از دست دادن آنها براي امتحان ما
انسانهاست .) تقيه به معني ترس و وحشت است . –دين خود را حفظ كنيد و آنرا با تقيه بپوشانيد بدرستيكه هر كه تقيه ندارد
دين ندارد زيرا همانطوري كه اگر زنبور عسل كندوي خودش را از دسترس پرندگان
دور نگه ندارد و مخفي نشود لانه
اش طعمه ي دشمنانش مي شود . صادق ( ع ) . تقيه جزء دين من و دين پدران من
است و هر كه تقيه نكند از دين خارج مي شود . صادق ( ع ) منلا تقية له لا دين له . ( در جايي كه دشمنان براي ريختن خون او اجتماع
كرده اند و او مي تواند از آن بعنوان سپري براي حفظ جان خود استفاده كند .)اي راود : اگر بگويم : هر كه تقيه را ترك كند مثل اينست كه نمازش را ترك
كرده است سخن نابجايي نگفته ام . هادي ( ع ) . اي معلي : اگر كسي مذهب ما
را پنهان كند خداوند در دنيا به اوعزت و در قيامت نوري در پيش پاي او قرار
مي دهد و مال و آبروي خود و
شيعيان تا آن كه به بهشت مي رسد . صادق ( ع ) . زاهدترين مردم كسي است كه
از حرام پرهيز نمايد . عسگري ( ع ) . لا ورع كالكف عن المحارم ما اوصي علي ( ع ) لابنه حسن ( ع ) بزرگترين بي رغبتي به دنيا اجتناب و دوري جستن از حرامهاست . 63 دنيا . – 57 قلب ( جايگاه و خواستگاه اصلي تقوي قلب است كه بر ساير اعضاي بدن تاثير مي گذارد ) : دواء وشفاي درد قلبهاي شماست ، بينا كننده ي كوري چشم دل شماست ، پاك كننده ي
چركهاي قلب و دل شماست ، جلا دهنده ي آينه ي قلب شماست ، روشن كننده ي
تاريكي قلبهاي شماست ، اصلاح كنند ه سينه هاي شماست . علي ( ع ) . علي ( ع ) :علامات اهل تقوي 1. صدق الحديث 2. اداء الامانة 3. الوفاء بالعهد 4. بذل
المعروف ( بخشش علم و مال در راه امر به معروف ) 5. و حسن الخلق 6. سعة
الحلم 7. دنبال علم برود . 8. كم كردن رفت و آمد با زنان نا محرم . ان اكرمكم عند الله اتقاكم – و لقد كرمنا بني آدم – اني جاعل في الارض خليفه و علم آدم اسماء الحسني – افمتن اسس بنيانه علي التقوي كمن اسس بنيانه علي شفا جرف هار من نار .... – فالهمها فجورها و تقويها – تعاونا علي البر و التقوي و لا تعاونا علي الاثم و العدوان . شرم و حيا و حريم نگه داري .
--------------------------------------
تربيت فرزند در قالب صورتمي گيرد . امام صادق ( ع ) . 1. احسان نشان دادن راههاي خير و شر . 2.
الفت كسي كه فرزندش را ببوسد در قبال هر بوسه خداوند حسنه اي برايش منظور
مي كند . 3. تربيت مثل هم نشيني با خانواده هاي نماز خوان و پرهيز از
غذاهاي نامشروع و حرام و زود خوابيدن در شب و مراقبت در صحبت كردن در حضور
آنها ج 6 ص 151 و 157 بحار الانوار : نكاتي كه در دوره ي حاملگي اعم از
خواندن دعا ( دعا براي فرزند ) و خوردن ميوه هاي خاص بر روي جنين اثر مثبت
در گرايش به وذهب و اهل بيت دارد . در تربيت دختران از ديدگاه علي ( ع ) بافرا رسيدن سن تكليف 9 سالگي رعايت سه نكته لازم است : 1. او را با احكام
دين با رعايت حيا آشنا كنيد يعني تنها مسائلي كه در اين سنين بايد ياد
بگيرد مانند طهارت و حلال و حرام و .... 2. او را وادار كنيد كه نماز ( و
فرائض ديگر ) را بخواند با در نظر گرفتن اين نكته كه لجاجت و پافشاري در
اين سنين نتيجه ي معكوس دارد و معمولا در اين سنين آنها نسبت به انجام
فرائض سهل انگاري دارند و ما نبايد آنها را با دختران هم سن مقايسه كرد
زيرا كه تفاوتهاي رفتاري در آنها طبيعي است . همراهي كردن با دوستان او
بطور مثال وقتي آنها از منزل براي رفتن به جائي خارج مي شوند با آنها
بروينم . و به آنها شخصيت دهيم پيامبر ( ص ) مي فرمايد : اگر با آنها از
راه دوستي و رفاقت وارد شديد 4 نتيجه مي گيريد مثلا خريد چيزها را به او
واگذار كنيم 1. مطيع و فرمانبردار شما مي گردد 2. مسئوليت ها را مي پذيرد
3. اعتماد به نفس پيدا مي كند و از چيزي نمي ترسد . 4. در جائي هم كه شما
همراهش نيستيد او كارهايش را انجام مي دهد . راس السياية الرفاقه : بهترين
راهي كه مي توان ديگران را با خود همراه كرد راه دوستي و رفاقت است . تحميلكردن كاري به فرزندان در اين سنين تاثير منفي دارد و بايد بصورت سوال و
جواب مطرح كنيم و جواب او را رد نكنيم و برخورد عاطفي با او داشته باشيم تاعقلاني و سوالات او را بصورت سوالات ريزتر در آوريم و با همكاري كردن با
دوستان او سعي كنيم جواب او را بدهيم . دادزدن به سر فرزندان و بحث هاي
شديد و زير سوال بردن آنها شخصيت آنها رااز بين مي برد . پس از بدنيا آمدن
كودك در گوش اواذان و اقامه گفتن از مستحبات است . روايت .129 زمان - كسي كه زمان خودش را بشناسد آماج اشتباهات قرار نمي گيرد . صادق ( ع ) . بر هر خردمندي لازم است كه زمان خود را بشناسد . علي ( ع ) . آداب و رسوم خود را به فرزندانتان تحميل نكنيد چرا كه آنها براي زماني غير از زمان شما آفريده شده اند . علي ( ع ) . فرزندزمان خويش باش. علي ( ع ) . (خودت را به جاي فرزند خويش فرض كن تا ببيني او در حال حاضر به چه چيزهايي
نياز دارد .) در برخورد با عصبانيت فرزندان بزرگ 1- تا چند روز موقع خواب
اطاق او را تاريك نمايد 2- هر چند يكبار كسي را به منزل دعوت كنيد كه او باآن فرد صحبتهاي دروني خود را بكند و يا به صله رحمي بهديدن كسي برويد كه او را بهتر درك مي كند . و يا با او بتواند شوخي هم
بكند . امام باقر ( ع 9 . اين بخاطر داشتن سه خصلت انرژي و اميد و ابتكار
است كه با اين دو كار بترتيب تحريك نمي شود و شكوفا مي گردد . دردعاي عرفه
مي خوانيم كه اي خداييكه نور خورشيد را باعث آرامش اعصاب قرار داده اي .
شماره 102 ؟؟؟؟؟ - اضطراب كودكان بخاطر 1- بي برنامه گي خود كودك با مشاهدهانجام ندادن تكاليف و روي هم جمع شدن آنها 2- به دنيا آمدن فرزند جديد و
توجه همه افراد خانواده به كودك جديد . 3- بروز دادن مسائل و مشكلات بزرگاندر پيش كودكان با تحريك عواطف و جريمه دادن آنها 4- امتحان از عواقب
امتحان بخاطر انتظارات بيجاي معلم و يا تنبيه پدر و مادر مثلا نگوييم كه
اگر درس خوانده باشي در امتحان موفق خواهي شد يا اينكه : من اطمينان دارم
كه تو موفق خواهي شد بلكه به جاي آن بايد گفت : عزيز هر قدر كه خوانده باشيموفق مي شوي و نمره مي آوري و نيز –عزيزم بايد تمرين كني تا بمرور زمان موفق شوي . زيرا در جمله ي اول برداشتكودك اينست كه من اضطراب دارم پس موفق نمي شوم پس معلم فكر مي كند كه درس
نخوانده ام . و در جمله ي دوم تلقي كودك اينست كه اگر من موفق نشوم معلم ازدست من ناراحت مي شود زيرا موفقيت هميشه بدست نمي آيد . اگر محيط خانواده
آرام باشد كودك خودش را باور خواهد كرد و اگر باور كرد تلاش خواهدكرد و اگركوشش كند موفق خواهدشد . كتب : سرگذشت دو خواهر – ديدار در بيمارستان كاز شهيد بنت الهدي و درسهائي از نهج البلاغه از امام ( ره ) هديه به
جوانهايي كه در مورد دين پرسش و سوال دارند كه دو كتاب اول حالت رمان دارند. خداوندبه خاطر فرزندي عذاب قبر را از پدرش برداشت چرا كه وقتي به حد بلوغ رسيد
راهي را براي مردم هموار ساخت و يتيمي را در خانه اش پناه داد . روايت . راههاي پيشگيري از اضطراب كودكان 85 ذكر هاي روزانه : 1.آگاهي دادن مثلا بگوييم وقتي كه مضطرب مي شويم عرق كردن . لرزيدن بدن امري طبيعي است. 2.تفهيم مفاهيم ديني زيرا آشنايي كودكان با تعاليم ديني او را آرام كرده .
ياد خدا دل را آرام مي گرداند و ذكرها را به آنها آموزش دهيم . يا منزل
السكينة في قلوب المومنين يا غياث المستغيثين . 3. ارتباط فاميلي و ارتباط
با دوستان همسال با توجه به اهميت دادن خانواده هاي فاميل به مسائل ديني 4.اگركودك ما مي ترسد كه در امتحان آخر سال حادثه اي برايش پيش بيايد مي
گوييم عزيزم در بين يك ميليون دانش آموز ممكن است 100 نفر دچار حادثه شوند وچرا شما بايد جزء اين 100 نفر باشيد وجزء 1000000 نفر نباشيد . 5. ارتباط تلفني با دوستان نزديك 6. مشغول كردن
كودك به كارهاي دستي در حد لزوم 7. انديشيدن به امور مثبت تجديد خاطرات عيدنوروز و تعطيلات تابستانه و سفرها 8. اهميت به ورزشو سالم و قوي نگه داشتنآنها 9. غذاهاي ساده به او بدهيم نه سنگين پخته و ميوه و از دادن نوشابه
ها كه مقدار زيادي قند توليد مي كند و غذا تخمير شده و اسيد توليد مي كند . نرمشهاي سبك كه فشار خون را بالا نبرد مثل ژيمناستيك 10. بهآنها ياد بدهيم كه درد دل كنند و مشكلاتشان را به ما بگويند . وقتي كودك
سوال مي كند خدا را مي توان ديد ؟ پدر قندي را درليوان مي اندازد و پس از
حل شدن در آب به او مي گويد: فرزندم قندها كجاست مي گويد در ليوان پدر :
آيا قندها را مي بيني فرزندم : نه پس همه چيز را نمي توان ديد همانطور كه
قندها در ليوان هستند ولي ما نمي بينيم . فرزند : چطور مرده ها با تكان
خوردن زمين از قبرها بيرون مي آيند پدر : مثال كره روي دوغ . علي ( ع ) درمورد تربيت فرزند : فرزندان شما براي زماني غيرزمان شما خلقت شده اند چيزيبه آنها ياد بدهيد كه به درد آينده ي آنها بخورد . هيچ پدري هديه اي به
مانند تربيت نيكو به فرزندش نداده است . علي ( ع ) العلم في الصغر كالنقش في الحجر . علي ( ع ) 78 علم . 102 كودك – كودك بايد تا 7 سالگي آزاد باشد و 7 سال بعد را به يادگيري و تربيت علم بپردازد . علي ( ع ) –فرزندانتان را به فراگيري علم امر كنيئ ( تا علم بياموزند ) . علم را در
كودكي بياموزيد تا در بزرگي آقا باشيد . علم را براي غير خدا هم كه شده يادبگيريد در اين صورت معرفت پيدا خواهيد كرد كه ارزش ندارد علم كه براي خدا
يادبگيريد . 1.به او قرآن بياموزيد 2. اسم زيبا روي او بگذاريد . 3 . خوب
او را تربيت كند . ( حق فرزند ) . فرزندانتان را در كودكي با علوم ما آشنا
كنيد تا در بزرگي در دام مكاتب انحرافي گرفتار نشوند . براي ادب كردن فرزند، او را نزن بلكه با او قهر كن ( بي اعتنايي كن ) و مواظب باش تا قهر كردنتو با او به درازا نكشد و زود با او آشتي كن . محمد ( ص ) . اصول كافي ج 9ص 1 –ان ولد الصالح ريحانة من رياح الجنة ( ص ) . از خوشبختي مرد آنست كه
فرزندان صالح ( ذرية طيبة ) داشته باشد . رب هب لي ذرية طيبة دعاي زكريا . بالاترين مصائب داشتن فرزندان ناصالح است – شرف انسان را از بين مي برد و مايه ننگ پيشينيان مي گردد . 18 تقوا –تقوا داشته باشيد و عدالت را ميان (بچه هايتان ) رعايت كنيد ( از جلوه هايتقوا ) ( ص ) . من كان له صب له فليتصاب له ( ص ) : چون سر و كارت با كودكفتاد پس زبان كودكي بايد نهاد ( ص ) . قلب ( كودك ) به مانند زمين خالي
است كه هر بذري در آن بكاريد مي رويد . علي ( ع ) . و يعلمه القرآن (
روخواني و مفاهيم ) (زيبا خواني قرآن به مانند سر در مسجد است .) . قرآن
خواندني كه در آن تدبر نباشد خيري نيست . و يحسن ادبه . انما قلب الحدث كارض الخاليه .ما القي فيها من شيء قبلته ( الحديث ج 1 ص 35) . از خداوند مي خواهم كه
فرزندان ( متديني ) به من بدهد كه وقتي آنها را مي بينم دينداري و خداترسي
آنان مايه چشم روشني و شادي قلبم بشوند . من كان له ولد صبي . ( ص ) . من
كان له صبي فليتصابي علي ( ع ) . 76 طوبي 0 من سعادة الرجل ولد الصالح .( ص ) كودكتا 7 سالگي بايد به بازي و سرگرمي بپردازد 7 سال بعد را به يادگيري خواندنو نوشتن و 7 سال بعد را به فراگيري حلال و حرام خدا . صادق ( ع ) . يا بني: قلب نوجوان به مانند زمين
خالي است هر بذري كه در آن كاشته شود بارور مي شود من قلب تو را قبل از
اينكه به قساوت دچارشود و فكر و عقل تو را قبل از اينكه به امور ناچيز دنيامشغول شود پرورش دادم . علي ( ع ). ادامه در شماره ي 87 فرزند . ( در منابع اسلامي كتك زدن كودك و نوجوان جر در موارد استثنايي جايز نيست ) . هر كه فرزندش را ببوسد به او حسنه اي پاداش مي دهند و هر كه فرزندش را خوشحال كند خداوند نيز روز رستاخيز او را خشنود خواهد ساخت . ( ص ) . ص : اربوا اولادكم ثلاث خصال : حب نبيكم و اهل بيته و تلاوت القرآن الكريم . ------------------------------- حج بذمي : عبارت از آنست كه كسي 7 شرط را براي رفتن به حج داشت ولي از نظر مالي استطاعت ندارد كسي آمد و به او گفت من بهتو اين مقدار كه لازم است پول مي دهم برو بر او لازم است كه قبول كند . تا15 فرسخ فاصله با خانه كعبه حج اكرام برآنها واجب است يعني 375 متر و 84 كيلومتر . عمره تمتع 5 عمل + حج تمتع 13 عمل . 1. احرام را در مسجد شجره (آوار علي ) يا جحفه ( بين مكه و مدينه 15 كيلومتري مكه كه الان جزء مكه شده ) ( مدينه قبل و بعد ) شامل 2 تكهلباس لنگ و بر شانه سپس نيت احرام وگفتن لبيك و حرام شدن 24 چيز كه كفاره ي آنها شامل : گاو و گوسفند و گندم واستغفار و بدون كفاره مي شود .( بهترين جاي محرم شدن بيت الله الحرام و ياپشت مقام ابراهيم و در حجر اسماعيل ( براي مدينه بعد ) نقطه شروع محرم شدنرا ميقات گويند شامل سه جزء 1. پوشيدن لباس احرام ( حوله يا پارچه و بهتر
كه سفيد باشد ) و اگر لباس معمولي است بقصد احرام باشد . 2. نيت احرام
احرام مي كنم براي حج تمتع از حجة الاسلام قربة الي الله . 3. لبيك اللهم
لبيك . لبيك لا شريك لك لبيك ان الحمد و النعمة لك و الملك لا شريك لك لبيك. در روز هشتم كه روز ترويه است شروع مي شود ( بخاطر اينكه حاجيان از مكه
دور مي شوند وقتي بهعرفات رسيدند از همديگر سوال مي كنند آيا آب برداشتيد وبه ترويه ( راوي : ساقي ) مشهوراست امام صادق ( ع ) ) . 2 طواف نيت و طهارت لباس و بدن ستر عورت . طواف
اطراف كعبه نماز است روايت ) بنابراين بايد طهارت از ؟؟؟ اصغر و اكبر ( غسلو وضو و با تيمم ) و پاكي لباس و بدن و پوشاندن بدن مثل نماز و ختنه كرده
باشد و 7 دور باشد ( دقيقا كمتر نه زيادتر ) ركن حجر الاسود علامت شروع و
ختم بين خانه و مقام و يا يشت مقام و خارج از حجر اسماعيل شانه چپ بطرف
كعبه ( دست به هيچ چيز مثل پرده كعبهو حجر اسماعيل نزند ) به عقب بر نگردد و جواب ندهد و رو به كعبه نكند ) درصورت باطل شدن از همان نقطه ادامه مي تواند بدهد . به زبان آوردن نيت
مستحب است : محرم مي شودبه احرام تمتع به حجة الاسلام واجب قربة الي الله .در اطراف كعبه 120 درجه و پاداش از رحمت خدا براي بندگان قرار داده شده 60درجه رحمت براي طواف كنندگان و 40 درجه براي نمازگذاران و 20 درجه براي نگاه كنندگان ( جالسين ) به كعبه (نگاه به كعبه چرا كه عبادت است باقر ( ع ) ) . 0 ص 9 . اعمال دهه ي اول ذيحجه از اعمال نيك در تمام ايام سال نزد خدا محبوب تر است وثواب روزه ي آن برابرروزه ي تمام عمر است . ( روزه اول 80 ماه در روايت ديگر ) . ( ص ) . روز اول تولد ابراهيم ( ع ) و ازدواج علي ( ع ) با فاطمه ( س ) . نماز مستحبي دهه ي ذيحجه ما بين نماز مغرب و عشاء پس از سوره ي اخلاص آيه مباركه درهر دو ركعت ثواب نمازهاي تمام عمر را دارد امتحان بني اسرائيل و سامري در
همين ده روز بود . حجرالاسود در سفيد نوراني در بهشت بوده كه خداوند آنرا
بر آدم ابوالبشر نازل كرد آدم انرا بوسيد و اكرام كرد بر اين اساس بوسيدن
آن در طواف كعبه بر بندگان مستحب شمردهشده است . روايت . سه روز روزه ي مستحبي براي برآورده شدن حاجت در مدينه
در روزهاي 4 و شنبه و جمعه ( با اينكه مسافر است اشكالي ندارد ) – در مكه طواف خانه خدا و نماز خواندن و ختم قرآن و ذكر در حال سجده كه بمانند سربازيكه در ميدان جنگ در خون خود مي غلطد . صادق (ع ) و نگاه كردن به كعبه از مستحبات اعمال در ايام حج است . هر كه در راه
رفتن يا برگشتن از سفر حج از دنيا برود در روز قيامت از هول و هراس بزرگ درامان خواهد بود . صادق (ع ) . هر كه در حال گذاردن حج يا عمره از دنيا
برود بدون حسابرسي به او گفته مي شود در بهشت شو . ( ص ) . نگاه به كعبه
عبادت است . باقر ( ع) . خداوند دو فرشته را گمارده تا هر كه در شرق و غرب
عالم بر من سلام دهد جواب او را بدهند مگر آنها كه در خانه ي من ( در مسجد
النبي ) بر من سلام كنند كه خودم جواب سلام آنها را مي دهم . ( ص ) . هر كه( ايام حج ) بعد از وفات من قبر مرا زيارت كند به مانند اينست كه در ايام
حيات و زندگاني به زيارت و ديدار من شرفياب شده باشد . ( ص ) . حج و عمره
را پشت سر هم بجا آوريد همانا كه حج گناهان رااز بين مي برد همانطوري كه دم كوره ي آهنگري ناخالصيهاي آهن و طلا را از
بين مي برد . ( ص 9 . هر كه استطاعت مالي دارد و به بيماري كه او را از
رفتن به حج باز مي دارد دچار نباشد و نيز سلطان ستمگري او را از رفتن باز
نداشته است و با اين حال حج نگذارد بايد كه يا يهودي يا نصراني از دنيا
برود .( ص ) . براي هرقدمي كه
گذارنده ي حج در سختيها و مشكلات حج بر مي دارد خداوند هزار درجه در بهشت
به او عطا مي كند و براي هر قطره باراني كه به او برخورد كند اجريك شهيد بهاو مي دهد .( ص ) . براي حج مقبول پاداشي به جز بهشت نيست . ( ص ) گذارندهي حج هيچ تسبيحي نمي گويد مگر آنكه به او بشارت داده مي شود پاداش تو جز
سعادت و عاقبت به خيري نيست .( ص ) . فلتبعوا ملة ابراهيم حنيفا و ما كان
من المشركين ان اول بيت وضع للناس للذي ببكة مباركة و هدي للعالمين فيه
آيات بينات مقام ابراهيم و من دخله كان آمنا و لله علي الناس حج البيت من
استطاع اليه سبيلا و من كفر فان الله غني عن العالمين . 97 / آل عمران . عصر روز هشتم احرام ( يوم الترويه ) حج تمتع با 13 جزء روز نهم درعرفات عرفات مكان و توقف در مشعر الحرام ( شب دهم در عرفات ) بين طلوع فجر تا طلوع آفتاب به نيت : وقوف مي كنم در مشعر الحرام جهت حج تمتع حجتالاسلام واجب قربة الي الله . اگرنرسيد از طلوع تا آفتاب به نيت آن وقوف ويا از سر شب تا طلوع فجر ( اضطراري ) در محدوده ي مشعر الحرام و نيز رمي
حجره ( براي پيرمردان و ...) صبح به مني در دهم رمي حجره عقبه ( حجره ي سوم) 7 ريگ زدن به قصد قربت ... با 49 ريگ مي توان از عرفات يا مني جمع كرد
به اندازه سر انگشت انسان با دست مستقيم و ببيند و ريگ نو و تازه باشد . (
جلوتر يا عقب تر نرفتن يا نائب گرفتن از وقوف در عرفه از غروب روز نهم تا
غروب روز دهم واجب است . روز عرفه عيد مسلمين روز دعا و طلب حاجت است . صادق ( ع ) –سجاد ( ع ) خطاب به كسي كه از انسان ديگري درخواست نياز مي كرد فرمود :
واي بر تو در روز عرفه از غير خدا طلب حاجت مي كني . دعا و شب زنده داري و
راز و نياز در شب عرفه برابر عبادت 170 سال از عمر آدمي است . اگر گناهي درشب عرفه آمرزيده نشود ما شب و روز عرفه را براي آمرزش گناه قرار داده ايم .ماههاي حرام : سه ماه آن پشت سر هم ذي قعده و ذي حجه و محرم + رجب براي
امنيت مردم جهت گذاردن حج يك ماه قبل و يكماه بهد از ماهي كه در آن بيت
الله الحرام براي مردم مكان حرام و داراي امنيت است تا مردم بتوانند در
كمال آسايش و امنيت حج بگذارند چه براي آنهائيكه در راه رفتن به حج اند .
چه آنهائيكه در راه بازگشت از حج اند .) وقتي زائر خانه ي كعبه از حج باز
مي گردد خداوند در چهره ي او نوري قرار مي دهد اين نور همچنان با اوست تا
وقتي كه گناهي ازاو سر نزده باشد وقتي مرتكب گناهي شد اين نور از چهره ي اوگرفته مي شود . ---------------------------------------------------- ------------------------------------------- خداونداز بندگان خاص خود بوسيله ي بلا پذيرايي مي كند همانگونه كه وقتي شخصي از
سفر باز مي گردد براي خانواده اش سوغاتي هديه مي كند . روايت . به دو شرط
بلا و مصيبتي كه بر انسان وارد مي شود عقوبت و تنبيه از جانب خدا به
شمارنمي رود : اول : ايمان به اين معني كه اگر به قصد تنبيه هم بر اخان
مومني بلايي برسد يك بيدار باش و لطفي ازجانب خداست . دوم : خود انسان در
بوجود آمدن آن نقشي نداشته باشد . تشخيص آن در واقع با دقت در كارهاي
روزمره قابل درك است مثل اين كه وقتي گناهي مرتكب مي شويم توفيق نماز شب ازما سلب مي شود و كفاره آن عمل ناشايست است كه در فلان روز وفلان مكان
مرتكب آن شدم . به عزت و جلالم
هر كه به غير از من دل ببندد و در خانه ي غير از من رابكوبد اميدش را
نااميد مي كنم مگر نمي داند كه شدائد بدست من است و كليد آن هم بدست من استآن وقتي كه زبان نداشت من نيازهايش را برآورده مي ساختم الآن كه مي تواند از من طلب كند چرا نمي گويد آنچه را كه مي خواهد ( دعا ) .... امامصادق ( ع ) بنقل از كتب آسماني گذشته ك مكاسب شيخ انصاري . عكس العمل
انسانها در برابر بلاها و مصائب سه گونه است : برخي جزع و فزع مي كنند و ميخواهند خداوند را پاي ميز محاكمه بكشند كه چرا چنين وچنان شد دسته اي صبر
مي كنند و آنرا به مانند جرعه اي مي نوشند و بعضي از مردم از خدا تشكر و
سپاس گذاري مي كنند كه آنان را براي بهره مند شدن از آثار مفيد مصائب
برگزيده است . اگر خواستي بر كسي امير باشي به او نيكي كن . علي ( ع ) . 87 فتنه –وقتي كه پاي امتحان و آزمايش به ميدان بيايد دينداران ( بيداران ) كم اند (چه بسيار كم اند) ( اندك اند ) . حسين ( ع ) . هر چيزي آفتي دارد و آفت
نيكي هم نشين بد است . علي ( ع ) . 54 قدرداني –به هوش باشيدكه ناسپاسي ديگران شما را از نيكي كردن بازندارد چرا كه
خداوند هيچ بهره اي از نيكي شما نمي برد از شما سپاسگذاري مي كند در حاليكهديگران كه از نيكي كردن شما بهره مند مي شود در برابر شما ناسپاسي ميكنند براي سپاس گذاري از نيكوكاران همين بس كه خدا نيكوكاران را دوست مي
دارد . مصيبت به بنده اي نمي رسد مگر بواسطه ي گناهاني كهمرتكب شده است .
باقر ( ع ) ( كفاره گناهان براي پاك شدن ازناپاكي ها درصورتي كه مومن باشد
حكم نعمت دارد كه به هر كسي واردنمي شود . علي ( ع ) . ) خداوند بزرگتراز آن است كه چهل روز بر انسان مومني بگذرد و او را به مصيبت يا غمو اندوهي دچار نسازد ، روايت از پيامبر( ص ) هر چنداين مصيبت پاره شدن بندكفش يا نگراني در امر معاش و يا امثال آن باشد . وقتي كه بلا و گرفتاري ازهر سو به تو هجوم آورد فرج و گشايش به تو روي مي آورد و وقتي حلقه هاي بلاتنگ گردد وقت آسايش فرا رسد . علي ( ع ) . 29 شادي – خار وخاشاك ناگواريها را ناديده بگيريد در غير اين صورت هرگز شادماني را نخواهيد ديد . علي ( ع ) . ------------------------------------------------------------------------------- بني اسرائيل و بهانه جويي ( شماره 49 سحر كردن يهوديان ) مبارزه با اسلام ، زنده شدن مردگان و اهانت به پيامبر در ميان مسلمين – حسادت كبر دردي است كه انسان را بسوي گناهان ديگر مي كشاند . علي ( ع ) . بنياسرائيل 12 طايفه بودند و زندگاني عشيره اي داشتند و هر كدام در مكاني
زندگي مي كردند و در داستان بقره وقتي يك نفر از يك طايفه كشته شد هر طايفهگناه قتل را به گردن ديگري مي انداختند ....... وقتي موسي 70 نفر از آنها را به ميقات ( )برد به همراه خودش آنها گفتند ما تا خدا را نبينيم به او ايمان نمي آوريم
ناگهان صاعقه اي آسماني آنها را گرفت در حالي كه آنها سوختن همديگر را در
آن صاعقه مي ديدند و خداوند دوباره آنها را زنده ساخت . در زمان حزقيل
سومين پيامبر و پيشواي بني اسرائيل بعد از موسي (ع ) هزاران نفر از بني اسرائيل از شهري كه در آن زندگي مي كردند بخاطرشيوعطاعون از شهر گريختند ولي طاعون به همه آنها سرايت كرد و همگي مردند
خداوند بعد از واقعه به درخواست پيامبرشان آنها را زنده گردانيد ( بقره
224) . ( بخاطر فرار از جنگ و ترس از كشته شدن توسط موسي ( ع ) و رسيدن
صاعقه اي آسماني و مردن و دوباره زنده شدن ) ( بقره 259) وقتي عزير ( ارميا) نبي يكي از پيامبران بني اسرائيل از كنار قريه اي در حالي كه سوار بر الاغ بود مي گذشت با خودش گفت خداوند چگونه مردم اهل اين قريه را كه به ويرانه اي تبديل شده زنده مي گرداند خداوند او را به مدت صد سال ميراند ( ارمياي نبي وقتي زنده شد ) بهاو گفت چقدر خوابيده اي گفت يك روز تمام يا قسمتي از يك روز به او گفت تو
صد سال در خواب بوده اي به اطرافت نگاه كن ديد كه الاغ او پوسيده است و
تنها استخوانهاي او به جا مانده در حالي كه آب و غذايي كه به همراه داشته
در كنارش سالم است خداوند به او خطاب كرد كه ببين كه ما چگونه ( جسم تو را
به همراه غذايت سالم نگه داشتيم و الآن هم استخوانهاي الاغت را گرد هم جمع
مي كنيم و بر آنها گوشت مي رويانيم ( و به حال اول در مي آوريم ) ارمياي
نبي پس از مشاهده ي ( زنده شدن الاغش ) ( يقين پيدا كرد به زنده شدن پس از
مرگ ) ( در صورتي كه قبل از اين اطمينان قلبي نداشت ) ( و قوم او نيز وقتي
ديدند كه او پس از صد سال با همان شكل و شمايل بسوي آنها بازگشت در حالي كهفرزنداني داشت كه از او بزرگتر بودند از اين واقعه عبرت گرفتند) . و در حاليبسوي خانواده اش باز گشت كه فرزندانش از او بزرگتر بودند و اين مطالب خود
عبرتي براي اطرافيان گرديد . ( وقتي دو طايفه از بني اسرائيل برسر نزاعي كه بين آنها درگرفته بود پيش موسي ( ع ) آمدند وخواستار قصاص
فردي شده بودند كه فرد ديگري را كشته بود و آن فرد خودش را از جرم مبرا مي
دانست ) آنها از موسي خواستند كه از خدايش بخواهد كه قاتل را به آنها معرفيكند خداوند نيز به موسي خطاب نمود كه به آنها بگو كه گاوي را قرباني كنيد ويكي از اعضاء بدنش ( دم ) را به مرده بزنيد تا زنده شود و خودش بگويد كه
قاتل من كيست . بني اسرائيل بنا بر عادت هميشگي شروع به بهانه جويي كردند واز موسي خواستند كه به خدايش بگويد اين گاو چگونهبايد باشد خداوند به موسي خطاب نمود كه به آنها بگويد نه پير باشد و نه
گوساله بلكه ميانسال باشد باز بني اسرائيل از رنگ گاو مورد نظرسوال كردند وموسي به آنها گفت كه زرد باشد نه سير ( پر رنگ ) نه كم رنگ بلكه زرد خوش
رنگ كه هر بيننده اي از آن خوشش آيد بار سوم از مشخصات ديگر گاو پر سيدند وموسي به آنها گفت كه با او مزرعه اي شخم نزده باشند و كشتزاري و آبكشي
نكرده باشند. و ازهر عيبي پاك باشد و زرد يك رنگ هم باشد و خط و نشانه از
رنگ ديگري هم روي پوست او نباشد تا اينكه به موسي گفتند كه ما قانع شديم
الآن حقيقت را گفتي و با زنده شدن مقتول ، قاتل مشخص گرديد . بهانه هاي
آنها عبارت بود از اينكه مي گفتند : بخاطر اينكه وحي توسط جبرئيل نازل مي
شود ما ايمان نمي آوريم زيرا ما با او دشمنيم و با ميكائيل را دوست داريم
دستوراتي كه او مي آورد سخت است و يا اينكه مي گفتند : كتاب آسماني ما به
زبان عبري است و قرآن به زبان عربي و نيز مي گفتند : پيامبراني كه از نسل
اسحاق باشند مورد قبول ما هستند و پيامبران شما از نسل اسماعيل اند و چون
ما پيروان ابراهيم حنيف هستيم او را قبول نداريم . 72 رجعت – داستان عزير و قوم بني اسرائيل كه پس از مردن دوباره زنده شدند نمونه هاي رجعت اند كه با ظهور مهدي شهداي كربلا زنده خواهند شد . رعونت : مراقب ومواظب ما باش – احمق و كودن كن معناي دوم همانطور كه وقتي مي خواستند وارد فلسطين شوند خداوند به آنهادستور داد كه وقتي مي خواهيد از دروازه ي شهر وارد شويد بگويد: حطة يعني
گندم ولي آنها كلماتي مثل حنطة را به زبان آوردند خداوند نيز به آنهاوعده ي عذاب دردناكي را به آنها داد در زمان پيامبر اسلام نيز وقتي مي
خواستند پيامبر را مورد خطاب قرار بدهند مي گفتند راعنا كه البته منظورشان
معناي دوم اين كلمه به منظور توهين بود و خداوندبه آنهادستور داد كه بگوئيد انظرنا يعني ما را مورد محبت خود قرار بده و مراعات
حال ما را بنما . به مسلمانها مي گفتند : اين چه پيامبري است كه هر روز يك
دستور جديد براي شما مي آورد شما كه قبلا بطرف بيت المقدس نماز مي
خوانديدالان بايد بطرف كعبه نماز بخوانيد معلوم مي شود يا اعمال گذشته ي
شما اشتباه بوده يا اعمال كنوني . بسياري از اهل كتاب آرزو مي كردند كه
شمارا بعداز ايمان آوردن به كفر برگردانند ( بخاطر حسادت ) شما آنان راعفو
كنيد تا فرمان ما من مبني بر جهاد به شما برسد . و مانند بني اسرائيل كه ازموسي درخواستهاي نابجا داشتند نباشيد با اينكه ما به آنها معجزاتي نشان
داديم باز كافر شدند از پيامبر درخواست مي كردند كه خداوند را به ما نشان
بده وقتيكه بوسيله ي وحي با تو سخن مي گويد يا اينكه ما هم مي خواهيم با
خداوند حرف بزنيم خداوند هم در جوابشان مي گويد : سخن گفتن با خدا دلي پاك وبا صفا مي خواهد نه شما كه قلبهايتان پر از شرك و علاقه به بتهاست براي
خداوند فرزندقائل مي شدند خداوند نيز در رد اين ادعاي يهود مي گويد :
خداوند هر چيزي را بدون سابقه ي قبلي ( كه مثل شما احتياج به پدر و مادر
داشته باشد) بطور ناگهاني و همينكه به آن بگويد موجود شو ، مي آفريند پس
خدا پدر و مادر كسي نمي تواند باشد . 12 بخل – بهانه تراشي نشانه ي بخل است . علي ( ع
كمترين درجه ايمان آنست كه خدا خودش را به انسان : علي ( ع ) . بحارج 69 و ص 15 و اصول كافي ج 3 ص 414 بشناساند و انسان با خدا را بشناسد و
پس ازاقرار به زبان به يگانگي خدا و نبوت پيامبر و امامت و ائمه از دستوراتهر سه پيروي نمايد . ( خدا را و پيامبر را و امامش را بشناسيم و آمادگي
آنرا داشته باشد تا هر چه از ما خواستند از آنان پيروي نمائيم ) توحيد و نبوت و امامت . 8 اسلام –اسلام كه همان تسليم شدن در برابر حق است ( قبول سه ركن دين ) از پايين
ترين درجات ايمان و تقوي مرتبه ي بالاتر از ايمان و يقين بالاترين درجه ي
ايمانست . روليت رضا ( ع ) اصول ج 2 ص 53 رضا ( ع ) . ايمان آنست كه ما به حقايق استدلالي مي رسيم ولي در يقين بطور شهودي در مي يابيم . علي ( ع ) به حسن مجتبي ( ع ) :1. درجه پايين اسلام اظهارشهادتين 2. مرتبه اول ايمان اعتراف و اعتقاد
قلبي به يكتايي خدا و نبوت پيامبر و امامت ائمه ( ع ) 3. درجه دوم اسلام
تسليم مطلق و كامل در برابرخدا وفرامين او ( عمل به واجبات و ترك محرمات ) 4. مرتبه دوم ايمان به تفضيل
بهعقايد ديني عمل نمايند ( اعتقاد تفضيلي ) 5. درجه سوم اسلام خدا را گويي
آن چنان كه مي بيند مي پرستد ( حالي پيدا مي كند كه گويي او را مي بيند )
6. مرتبه سوم ايمان علاوه بر عمل كردن به واجبات و ترك محرمات از لغو و
كارهاي بيهوده نيز پرهيز مي نمايند .
.ازدواج امري مستحب و سنت پيامبر و موجب احراز نيمي از دين . ازدواج( 48
فاطمه و 119 )زيبايي و خواستگاري من تزوج فقد احرز نصف دينه . لتسكنوا
اليها و جعل بينكم المودة ( محبت ) . اگر خواستگاري براي دختر شما آمد و
اين دو خصوصيت را در او ديديد به او دختر بدهيد اول اخلاق او نيكو باشد دومدينش پسنديده باشد ، اگر نه فتنه و فسادي فراگير ، زمين را فرا خواهد گرفت. پيامبر اسلام ( ص ) ( مانند اينكه بي بند و بار نباشد و بد اخلاق هم
نباشد ) . پيامبر اسلام براي از بين بردن تشريفات و آداب و رسوم غلط در
ازدواج در اوائل هجرت موفق شد تا مردم را از اين كار زشت و ناپسند باز داردمانند خواستگاري كردن براي يك تازه مسلمان سياه پوست از دختري اشرافي .
جواني سياه پوست و كوتاه قد و برهنه و زشت كه همراه مهاجرين به مدينه آمد ودر مسجد پيامبر ساكن شد و تا اين كه از طرف خداوند پيامبر مامور شد تا
مهاجرين مسلمان را آگاه سازد كه بايد از مسجد بيرون بروند و تنها در خانه يپيامبر و فاطمه زهرا ( س ) در صحن مسجد بروي مسجد پيامبر باز باشد مهاجرينبا عقد اخوت و برادري با انصار مدينه به خانه هاي آنها رفتند تا در زندگي وامرار معاش آنها را كمك و ياري نمايند ولي تعدادي ماندند كه بناچار بر رويسكوهاي خارج از مسجد ماندند و شبها نيز روي آنها خوابيدند در ميان اين
مهاجرين جوان سياه پوست بنام جويبربود روزي پيامبر به او فرمود : اي جويبر
چه خوب مي شد كه زن مي گرفتي و بدين وسيله هم از فقر و تنگدستي نجات پيدا
مي كردي و هم عفت خودت را بهتر حفظ مي كردي . جويبر گفت : اي رسول خدا كسي
با اين وضعيتي كه من دارم به من زن نمي دهد پيامبر به او فرمود كه به در
خانه ي زيادبن برو به او بگو كه پيامبرمرا فرستاده كه از دختر شما
خواستگاري نمايم زياد ازاشراف و ثروتمندان مدينه و از قبيله ي بني بياض بودو بزرگان قبايل به خانه ي او رفت و آمد مي كردند جويبر به در خانه ي
زيادرفت وقتي او در را بروي جويبر باز كرد به او گفت كه پيامبر براي شما
پيغامي فرستاده تا به عرض شما برسانم زياد با نهايت خوشحالي او را به داخل
خانه راهنمائي كرد و گفت چه افتخاري بالاتر از اين كه پيامبراسلام براي من
پيغامي فرستاده باشد وقتي در خانه نشيت زياد رو به جويبر كرد و گفت خوب ايجوان بگو ببينم كه پيامبر چه فرموده است چويبر گفت پيامبر مرا فرستاده تا
از دختر شما زلفاد خواستگاري نمايم زياد با شنيدن اين خبر بسيار متعجب شد وبه او گفت ما دخترانمان را به كسي مي دهيم كه هم كفو و هم شان ما باشد
واين كاربراي ما يك عيب بشمار مي رود و من بايد درباره ي اين موضوع كه
خانواده ي ما اين امر را نمي پسندند با پيامبر صحبت نمايم و او را قانع كنم. جويبر با شنيدن پاسخ زياد از خانه ي او خارج شد زلفاد در خانه پدرش از
دور صحبت آنها را شنيده بود وقتي جويبر با ناراحتي خانه را ترك كرد به نزد
پدرش آمد و گفت اي پدر چرا جواني را كه از جانب پيامبر خدا به خدمت شما
آمده بود از خودت رنجاندي . زياد به دخترش گفت مگر نمي داني كه او براي چه
كاري به خانه ما آمده بود . زلفاد گفت آري من حرف هاي شما را شنيدم كسي را
به دنبال او بفرست تا به نزدپيامبر نرسيده او را بهخانه بر گرداند زياد
همين كار را كرد و جويبر به خانه زياد برگشت و زياد به او گفت همين جا
بنشين تا من خودم به خدمت پيامبر اسلام برسم و با او در اين باره صحبت
نمايم بدين ترتيب آنها با هم ازدواج كردند و پس از مدتي جويبر در جنگي كه
بين مسلمانها و كفار در گرفت شركت كرد و شهيد شد و بعد از او خواستگاران
زيادي از بزرگان مدينه براي او مي آمدند و پدرش مهريه هاي سنگيني را براي
ازدواج با دخترش پيشنهاد مي كرد . مهريه ها را سنگين نگيريد كه موجبات كينهورزي و دشمني را فراهم مي سازد . علي ( ع ) . زنان امت من زنان زيبايي
هستند كه مهريه هايي ناچيز دارند يعني فضيلت زنان امت من اين است كه هر چه
زيباتر باشند مهريه ي آنها كمتر باشد . پيامبر اكرم ( ص ) . ازازدواجبا فاميلهاي خيلي نزديك ( مانند پسر و دختر خاله و عمو و عمه و دائي )
اجتناب كنيد زيرا موجب پديد آمد ضعف و ناتواني در فرزندان مي شود . پيامبر (ص ) علامه حلي در تذكره اش . ازدواجمرد مسلمان با زن اهل كتاب به طور دائم محل اختلاف است و بطور غير دائم
بدون اشكال است . ازدواج مرد با بيشتر از يك زن ( حداكثر 4 زن ) بشرط
مراعات كردن عدالت و مساوات ( انصاف و تساوي ) در بين آنها جايز است .
ازدواج زن مسلمان با مرد اهل كتاب باطل است و اگر بعد از ازدواج دائم هر يكمسلمان شدند مي توانند زندگي كنند . ازدواج مرد مسلمان با زن بي دين ( مثلماركسيسم و كمونيسم ) و زن بت پرست ( مشرك ) حرام و باطل است . شرك 83- و
لا تنحكوا المشركات شرك در اصطلاح قرآن بت پرستي است در مقابل اهل كتاب .( شرك كلامي 106 سوره يوسف ) و شرك ذكري و توبه 311 . و ما يومن من اكثرهمبالله الا و هم مشركون ( مومن مشرك ) . مطابق آيه سوره ي ... والمجوس والذين اشركوا . 33اعتبار – فانكحوا الايامي ( فرد بدون همسر بخاطر اينكه در ميان افراد
جامعه اعتبار و اعتماد خودش را از دست مي دهد در روايتي به انسان مرده (
فاقد حيات اجتماعي ) تعبير شده است .) هر كسي كه مي خواهد راه مرا دنبال
كند ازدواج كند ويكي از راههاي عمل به سنت من ازدواج است . پيامبر ( ص )
همواره اين جمله را به زبان مي آورد . بهترين واسطه گري ( شفاعت ) شفاعت درامر خيرازدواج است . علي ( ع ) هر كس از صحابه كه ازدواج مي كرد پيامبر
مي فرمود : الآن دينت كامل گرديد . كسي كه ازدواج مي كند زمينه ي حفظ نصف
دينش را فراهم كرده پس تلاش كند كه از نصف ديگر آن آنرا ( حفظ ) نگهداري
كند . علي ( ع ) . مهريه ي سنگين زمينه دشمني ديگران را فراهم مي كند علي (ع ) . و شوم المراة فكثرة مهرها : بدلختي زن آنست كه مهريه اش سنگين
باشد . وسائل ج 21 ص 251 و 253 . زن خوش قدم زني است كه خواستگاريش آسان و
مهريه اش سبك باشد و ( بچه دار شدن اوست .) بتواند بچه دار شود . همسر
موافق يكي از دو راحتي است كه مرد در زندگيش كسب مي نمايد . علي ( ع ) .
يا ايها الذين آمنوا اقوا انفسكم و اهليكم نارا . اي كميل خانواده ات را بهنسبت كسب كمالات ديني و فضائل اخلاقي آگاهي بده و بكوش . علي ( ع ) . در
مورد انتخاب همسر پايبند بودن به عبادت و اشتن اخلاق نيك و نيكي به پدر و
مادر كافي است . امام جواد ( ع ) در جواب نامه و سوالي در اين مورد . با
همسري كه او را مي خواهي ( صالح است و هم كفوست ) ازدواج كن و خواسته ي
والدينت را ( مبني بر ازدواج با همسر مورد دلخواه آنان ) رها كن . بحار ج
101 صادق در پاسخ سوال جواني در اين مورد . ( كفو شرعي و عرفي : از
خانواده ي پاكدامن و شايسته و در راستاي شرايط سني و مالي مناسب ) . خريد
جهيزيه ي فاطمه زهرا ( س ) با 400 هزار تومان پول زره ي علي ( مهريه ) 500
درهم برابر 24 سكه بهارآزادي با ثلث مهريه : -1 پيراهن 7 درهم ، 2- روسري1 درهم و 3 -... مشكي 4 – تحت عربي 5 – دو عدد تشك 6- حصير بافت مجر 7-
آسياي دستي 8- 4 بالشت چرمي 9- پرده اي موئين 10- تشت 11- مشك 12- كاسه
چوبي 13 ظرفي پوستي 14- ابريق 15 – ظرف مسي 16- سفالين 17- دستبندي از نقره( مهرالسنة ) . يا علي : خداوند تو را به همسري فاطمه ( س ) در آورد و
مهريه ي او را 5/1 زمين ، تمام زمين قرار داد هركه با تو دشمني كند بر روي
حرام قدم بر مي دارد . ( ص ) بحار الانوار . خداوند مهر فاطمه را شفاعت
شيعيانش در روز قيامت قرار داد . روايت دو خطبه عقد در مسجد خوانده شد . يك فرش مصري ( با پشم پر شده بود ) – يك عباي خيبري ( در حكم چادر ) – يك
مشك آب – چند كوزه و چند كاسه سفالين – يك بالشت چرمي از ليف خرما – يك
سفره ي چرمي – يك ظرف مسي – يك پرده نازك پشمي – كراهت دارم از اينكه مهريههمسرانم از ده درهم كمتر باشد ( ص ) ، بهترين مهريه آنست كه عروس و داماد
هر دو به آن راضي باشند . مهريه ي زنانتان را هشتاد درهم ( صد سكه بهار
آزادي ) قرار دهيد . روايت ديندار بودن در انتخاب همسر معيار مورد نظر
پيامبر ( ص ) در جواب سوالي در اين مورد مزبله هم اشاره به گلي است كه
روي زباله يعني خانواده ي بد رشد كرده باشد كه پيامبر ما را در امر
خواستگاري از آن بر حذر داشته چرا كه زن گل است . ابعض الاشياء عندالله
الطلاق . روايت در روايات ملاك انتخاب همسر علاوه بر پايبند بودن به
عبادت ، اخلاق نيكو بيان شده كه روانشناسان شش شرط در جهت كفو بودن را نيزبه اين دو معيار اضافه مي نمايند كه عبارتند از : سن و فرهنگ و قيافه و
خانواده و ثروت و سواد . در روايتي آمده كه از ازدواج كردن با زن احمق
اجتناب كنيد چرا كه فرزند او نيز به حماقت دچار خواهد شد . -------------------------------------- شدت طوفان بقدري بود كه چادرهايشان را از جا كند و
ديگهاي غذاهايشان را پخش كرد . ( سوره 9 احزاب امداد الهي ) و فرو
فرستادگان فرشتگان كه دل آنها را پر از رعب و ترس و نااميدي كرد به همراه
كشته شدن عمر بن عبدو ابوسفيان كه وضعيت را آشفته مي ديد دستور عقب نشيني
داد . كندن خندق دور از انتظار مشركان بود و تنها تعدادب توانستن ازآن عبوركنند . هيچ ميراثي گرانبها تر از ادب نيست . علي ( ع ) . رزق 5 – سخن
خوب و پسنديده و اخلاق نيكو رزق و روزي را زياد مي كند و اجل انسان را به
تاخير مي اندازد و نزد افراد خانواده اش جايگاه بلندي پيدا مي كند .
سازگاري و خوش اخلاقي و نيكي به مردم شهرها را آباد مي كند . كاظم ( ع ) .
وقتي امام حسين ( ع ) كودك بود پيامبر روزي با او بازي مي كرد و زبان خودش
را در مي آورد و نوه ي او مي خنديد مرد عربي كه به خدمت پيامبر رسيده بود
وقتي اين صحنه را ديد به آن حضرت عرضه داشت اي رسول خدا : من چندين سال استكه فرزندم را نبوسيده ام پيامبرفرمود : كسي كه مهر و عاطفه نداشته باشد
شايستگي آن را ندارد كه خداوند به چشم ترحم به او نگاه كند . 105 حلم – حلمو بردباري زينت انسان است . علي ( ع ) . در نامه اش به حسن مجتبي ( ع ) :
مراقب باش تا به دوستي مهر و احسان داشته باشي كه سزاوار آن باشد . علي ( ع) . احسان به دوستي شايسته و سزاوار است كه خير خواه تو باشد نه فردي كه
در ظاهر اظهار دوستي مي كند و در باطن نفاق و دشمني دارد . نه آنچنان به
دوستت احسان و خوبي كن كه اگر روزي دشمن تو شد از آن پشيمان شوي و نه
آنچنان با دشمنت دشمني كن كه اگر روزي خواست با تو دوست شود از دشمني با اوپشيمان شوي . علي ( ع ) . 54 شكر -اگر كسي به شما احسان كرد و شما هم به
همان مقدار به او احسان كرديد او در احسان كردن بر شما برتري دارد و اگر دوبرابر به او نيكي كرديد توانسته ايد از او سپاسگذاري كنيد زيرا او ابتدا
به شما خوبي كرده است . صادق ( ع ) . علي ( ع ) فرمود : من تا به حال به
كسي احسان نكرده ام اطرافيان آن حضرت تعجب كردندو گفتند : چگونه ؟ فرمود :
مگر نشنيده ايد كه خداوند در قرآن مي فرمايد : ان احسنتم احسنتم لانفسكم :
اگر به كسي احسان كرديد در واقع به خودتان احسان كرده ايد . امام صادق ( ع )فرمود: خداوند لعنت كند كساني را راه خير و احسان كردن به ديگران را مي
بندند ، پيروان آن حضرت عرضه داشتند : منظور شما چه كساني است ؟ فرمود :
افرادي كه به آنها خدمت و كمكي مي شود تشكر نمي كنند ، ياران حضرت گفتند :
چگونه ؟ فرمود : وقتي مردم مي بينند كه اگر كسي به ديگري احسان و خوبي كرد
او در جواب ، عوض سپاس و تشكر ناسپاسي مي كند ( مي گويند : بشكند دستي كه
نمك ندارد ) از احسان به ديگران دلسرد و رنجور مي شوند . پيامبر ( ص ) خود
به ديگران هديه مي داد و هديه ي ديگران را نيز به جان و دل مي پذيرفت و مي
فرمود : هديه دادن مايه ي پيوستگي ميان مردم است محبتها را در بين آنها
افزايش مي دهد و كينه ها را از ميانشان مي زدايد . ( البته هديه گيرنده
بايد هديه ديگرا را جبران نمايد و اگر نمي تواند تشكر نمايد زيرا تشكر كردنخود به نوعي جبران است ) . لا حسب كحسن الخلق ( نسبت خويشاوندي با افراد وخانواده هاي سرشناس نسبت ) خوش اخلاقي . علي ( ع ) . من لم يودبه الوالدينادبه الملوان : هر كه در محضر پدر و مادر ادب نياموخت روزگار او را ادب
خواهد كرد . افضلهم ايمانا احسنهم اخلاقا ( ص ) لعادة المرء حسن الخلق ( ص ). بهترين شما كسي است كه در خانواده اش خوش اخلاق باشد و من از اين جهت ازهمه ي شما بهترم . ( ص ) . براي انسان خوش اخلاق چاره اي جز بهشت نيست و
براي بد اخلاق چاره نيست كه جز جهنم نيست . ( ص ) . هل جزاء الاحسان الا
الاحسان :( اين آيه در مورد مومن و كافر و مسلمان و غير مسلمان تفاوتي
ندارد يعني ) هر كس به شما خوبي و احسان كرد شما نيز به او خوبي كنيد هر
چند احسان كننده كافر باشد ) . صادق ( ع ) . اين آيه كليت دارد
........................ كاظم ( ع ) .
بهترين روزي آنست كه بعد كفايت باشد . پيامبر ( ص ) قناعت دو مرتبه دارد 1- راضي بودن به آنچه خدا براي انسان تقدير كرده 2- رضايت به كمتر از آنچه خدا به انسان داده باعث ميشود انسان در پاكي ها بماند و خودش را به گناهان آلوده نسازد . پيامبر ( ص) مدتي بود كه امام صادق ( ع ) در سخنانش همواره به سلمان فارسي استناد ميكرد و او را مورد مدح و ستايش قرار مي داد صحابه آن حضرت در مقام پرسش ازامام پرسيدند چرا اين قدر از سلمان را تمجيد و تعريف مي كنيد ؟امام فرمود: بخاطر سه خصلت است كه ما سلمان فارسي را از خودمان مي دانيم اول اين كه هميشه پيامبر ( ص ) را برخودش مقدم مي داشت دوم آن كه دوستدار علم و دانش بود و علماء را بسيار دوست داشت سوم بخاطر اين كه فقر را بر اغنياء برتري مي داد و هميشه با تهيدستان مي نشست . مومن اگر كسب و شغلي نداشته باشد از راه دينش نان مي خورد و چه قدر بد است .( ص ) . شخصي به پيامبر ( ص ) عرضه داشت آيا قناعت به اينست كه ما به نان و نمكي راضي باشيم . پيامبرر فرمود :نه قناعت در خوردن به اين معناست كه سر سفره ي ما بيشتر از يك نوع غذا نباشد . ( هر وعده غذايي كه مي خواهيم تهيه كنيم به فكربيشتر از يكنمونه غذا نباشيم ) به آنچه كه در دست توست قانع باش و به آنچه كه در دست ديگران است چشم ندوز و آنچه را كه دست تو به آن نمي رسد آرزو مكن . علي ( ع ) قناعت براي توانگر بودن و خوش اخلاقي براي بهره مند شدن از نعمتهاي اين جهان كافي است . علي ( ع ) ( براي بي نياز شدن از مردم و نگراني از آينده كه چه خواهد شد ) منظور از حياة طيبه در قرآن بنقل از روايتي قناعت است . الاستغفار يزيد في الرزق . روايت ( طبق قول نوح ( ع ) در سوره ي نوح باعث بارش باران ) قناعت آدمي را از لغزشها باز مي دارد و قدر و منزلت او را بالا مي برد . رضا ( ع ) . ( اشاره به اينكه نبايد براي رزق و روزي بدنبال حرص و گناهان ديگر رفت ) . همسايه 122 – نيكي به همسايه باعث ازدياد رزق و روزي مي گردد . ( ص ) رزق و روزي سريعتر از مرگ بنده را مي جويد . ( ص ) بحار ج 100 ص 33. الرزق رزقان : رزق و روزي دو نوع است رزقي كه تو را مي جويد و رزقي كه تو بايد آنرا بجويي . قال معصوم ( ع ) : اشاره به اينكه رزقنوع اول در حد بخور و نمير از قبل از تولد براي تو رقم خورده و رزق نوع دوم آنست كه با تلاش و كوشش بيشتر در زندگي بدست مي آيد ) ( بايد در نظر داشت كه رزق تنها خوراك و پوشاك نيست بلكه علم و دانش و عزت و بزرگواري و سلامتي و توفيق عبادت و زن و فرزند صالح و اخلاق نيكو و ولايت اهل بيت ( ع )همگي از نعمتهاي بزرگ الهي شمرده مي شوند .) 90 گناه - و من يتق الله يجعل له مخرجا و يرزقه من حيث لا يحتسب : تقوا پيشگي رمز دستيابي به رزق و روزي از جائي كه انسان فكرش را نمي كند . چه بسياراتفاق مي افتد كه بنده ايبخاطر ارتكاب يك گناه از رزق و روزي كه خداوند در آينده براي او مقدر كردهاست محروم مي ماند .
بدترين دزدها
كسي است كه از نمازش ( بدوزدد ) و زينت و زيور نماز را به غارت مي برد .
صادق ( ع ) . ( رعايت نكردن آداب و شرايط نماز ) . اگر از شما درباره ي
فردي كه به نماز جماعت حاضر نمي شود بپرسند ( كه چگونه آدمي است ) بگو : اورا نمي شناسم .( ص ) نماز وسيله ي قرب هر انسان پرهيزگار است . رضا ( ع ): الصلاة قربان كل تقي . ماجراي مسافرت بازرگان به شام و قضا شدن نماز صبحو زيان معنوي او را در اين تجارت پرسود و پيشكوئي از زبان امام صادق ( ع )بود .) مومن زيرك و باهوش هرگز نماز اول وقت و حضور در صف نماز جماعت را
از دست نمي دهد بدرستي كه انسان با ايمان همواره در طول زندگيش در حال
معراج است .( ص ) . من اعرض عن ذكري فان له معيشة ضنلا و نحشره يوم القيامةاعمي : زندگي سختي كه خداوند دشمنانش را از آن ترسانيده همان فشار قبر است. علي ( ع ) هر كه نماز را از وقت خودش به تاخير بيندازد فرداي قيامت به
شفاعت من نمي رسد .( ص ) . معراج به مانند ريسماني است كه به واسطه ي آن
افراد مي توانند خود را از ته چاه به بالا برساند در اينجا افرادي كه تا
وسط چاه آمده اند طناب را محكم مي گيرند تا مبادا زحمات آنان تا بدانجا كهبالا آمده اند هدر رود بنابراين به نماز اهميت بيشتري مي دهند افرادي كه
تا يك قعري چاه بالا آمده اند ريسمان نماز را سخت محكم گرفته اند و آنرا بارعايت حدود و شرايط و در اول وقت آن بجا مي آورند . روشن است كه افرادي كهدر ته چاه كبرو خودخواهي اند توجهي به طناب ندارند و يا اهميت چنداني به
آن نمي دهند . براي هر چيز چراغي است و چراغ قلب مومن نمازهاي پنجگانه است .( ص ) . امت من در خواندن نماز 4 گروهند : 1- گروهي كه در بجا آوردن آن
سهل انگاري مي كنند و خدا فرمود : و خدا درباره ي آنها فرمود : ويل للمصلين.2- گروهي كه گاهي آن را بجا مي آورند و گاهي بجا نمي آورند و مشمول ريب
اند . 3- دسته اي كه هيچگاه به جا نمي آورند و جايگاهشان سقر است : ما
سئلكم في السقر 4 – آنهائي كه هميشه و با خضوع بجا آورند : قد افلح
المومنون .( ص ) . در ساعات مشخصي از شبانه روز نماز بگذار به تحقيق كه
نيكي بدي را از بين مي برد اين سخن تذكري است براي كساني كه بينديشيند .
روايت .1- نماز هر كس نوري است در دل او پس هر كس خواست قلبش را با نماز
نوراني گرداند . ( ص ) . 2- هر كس كه دو ركعت نماز بجا آورد و در آن به
چيزي از دنيا متوجه نشود خداوند تمام گناهان او را مي آمرزد . ( ص ) .
ملائكه آسمان صداي اذان را مي شنوند مي گويند : اين صداي اذان امت محمد ( ص) است كه به يگانگي خدا شهادت مي دهند . ( ص ) . بجا آورندگان نماز جمعه
سه دسته اند : گروهي براي بگو مگو كردن و سرگرمي دسته ي ديگر آنقدر خود را
مشغول مي كنند كه تنها براي نماز خود را مي رسانند برخي ديگر هم در صفوف
فشرده و توجه تمام او همان ابتدا حاضر مي شوند. علي ( ع ) . 3- من حاجتي
داشتم براي اين منظور وضو گرفتم و به نماز ايستادم تا دو ركعت نماز بجا
آورم وقتي مشغول نماز شدم آنقدر لذت مناجات و راز و نياز با خدا مرا به خودمشغول كرد . 4- كه حاجتم ( را فرموش كردم ) تا با ( خدايم ) در ميان
بگذارم . صادق ( ع ) خداوند نماز را براي زدودن كبر بر بندگانش واجب فرمود .( س ) . 5- مومن وقتي وضو بگيرد و نمازهاي پنج گانه را بجا آورد گناهانش
به مانند برگهاي درخت در وقتي كه زرد و خشك شده بر زمين مي ريزد . سلمان بهابن عباس بنقل از پيامبر ( ص ) . نماز مبوبترين كارها در نزد خداوند و
آخرين سفارش انبياء الهي به خويشاوندان و امت خود و آيندگان است . صادق ( ع) . عمل 81 6-= نماز در اول وقت بجا آوريد ودر كار خير شتاب كنيد و آگاه
باشيد كه محبوب ترين كارها در نزد خداي تعالي آنست كه مداومت داشته باشد هرچند اندك باشد . باقر ( ع 9. 7- وقت هيچ نمازي فرا نمي رسد مگر آن كه
فرشته اي روبروي مردم خطاب به آنها مي گويد : بر خيز و آتشي را كه بر پشت
خود فراهم كرده ايد خاموش كنيد . صادق ( ع ) بحارالانوار . نور ديده ي من
در نماز است و نماز محبوب من است چنانچه آب براي انسان تشنه و غذا براي
انسان گرسنه دوست داشتني است . با اين تفاوت كه تشنه با نوشيدن آب و گرسنه
با خوردن غذا سير مي شود ولي من از خواندن نماز سير نمي شوم . ( ص ) . قبر
13 - 8 – در نماز چنان باش كه گوئي اين آخرين نماز تست و چنان با خوف و
خشيت باش كه گوئي ديگر بار عمرت كفاف ندهد كه به اين افتخار نائل آيي .
صادق ( ع ) . هر كه ركوع را درست بجا آورد و وحشت قبر از او برداشته مي
شود . صادق ( ع ) . 9- كسي كه نمازهاي واجبش را در وقت آن بجاي آوردو حدود وشرايط آن را بجا آورد فرشته اي آن را به طرف آسمان بالا مي برد . صادق ( ع) خصال شيخ صدوق ( عليه الرحمة ). 10 – ديني كه در آن نماز نباشد هيچ
خيري در آن نيست .( ص ) . فاصله ي بين كفر و ايمان به جز ترك نماز
نيست . ( ص ) ( كفر عملي ) وقتي رو به درگاه خدا مي ايستي چنان نماز بخوان
كه گويا اين آخرين نماز تست . ( راستي كه با اين همه خاصيت اگركسي اهل
نماز نباشد همان بهتر كه به سزاي كفران خويش به دوزخ رود .)
-----------------------------
من يموت من الذنوب اكثر ممنيموت في الآجال و من يعيش من احسان اكثر ممن يعيش في ( الآجال ) العمر . براي مرگ آماده شويد كه مرگ بر سر شما سايه انداخته است . سجاد ( ع ) زيرك ترين شما آماده ترين شما براي مردن و كسي است كه بيشتر از ديگران به يادد مرگ باشد .( ص ) التجافي للدار الغرور : نيم خيز و آماده ي حركت و الانابة (التوجه ) للدار الخلود و توجه به مسير و عالم آخرت و آماده كردن زاد و توشه و التزود يسكن القبور براي رفتن ( ص ) در پاسخ من استعداد الموت . ادامه ي اجساد ماندگار : اجساد ده گروه نمي پوسد : لا قبلي عشرة : القاضي( جنگجو ) و الموذن و العالم و حامل القرآن (آشنا به معارف قرآن ) و الشهيد و النبي و المرئة اذا ماتت في نفاسها ( زنيكه در حال وضع حمل جان بسپارد ) و من قتل مظلوما و من مات يوم الجمعة او ليلها . 101 كتاب ك اجساد جاويدان از مهدي پور – ك ج 2 ص 51 مستدرك وسائل از ميرزا حسين نوري (محدث نوري ) بشرطي كه كاري نكرده باشد كه عملش كارش را از بين برده باشد .بنقل از معصومن ( ع ) . كميل بن زياد از علي ( ع ) : مردگان خود را هر جا كه خواستيد به خاك بسپاريد زيرا كه اگر صالح باشند مللائكه ( نقال ) آنها را به جوار پيامبر ( ص ) در مدينه و در جوار خانه ي خدا منتقل مي سازند . استعداد 99 - كسي كه استعداد و آمادگي مرگ را پيدا كند مرگ براي او مايه چشم روشني است مانند مسافري كه بعد از تحمل رنج سفر به مقصد مي رسد . علي ( ع ) ( كسي كه استعداد مرگ داشته بتشد اهل انفاق به ديگران است و انجام واجبات و ترك محرمات براي او بصورت يك ملكه ( عادت هميشگي ) در مي آيد . دو روايت ) : بهترين مرگ اينكه از انسان ساختن قصرها و بناهاي خود فارق شده باشد . فرمود : و از دنيا دل كنده باشد و به آخرت توجه پيدا كردهباشد . منظور از اينكه توبه كرده باشد . و زيادي مالش را در راه خدا انفاقكند . در دو روايت از سجاد ( ع ) . بهترين عبادت تفكر است و بهترين فكر يامرگ است و بهترين زهد يادمرگ است . علي ( ع ) افضل التفكر ذكر الموت . يادمرگ شهوت را مي كشد و ريشه ي غفلت را از بين مي برد و باعث قوت قلب و رقيق شدن طبع انسان مي شود و پرچمهاي هوا و هوس را از جا مي كند و آتش حرص را خاموش مي كند و دنيا را در نظر انسان كوچك و بي ارزش جلوه مي دهد . صادق( ع ) 6 اثر . صور برزخي 97 – اي قيس ! بناچار با هر كسي كه مي ميرد هم نشيني است كه زنده است . درحالي كه تو مرده اي اگر عزيز باشد به تو عزت مي دهد و اگر ذليل باشد جز ذلت و خواري چيزي براي تو نخواهد داشت و آن عمل توست . ( ص ) و تو هم اي قيس دور يا زود از دنيا خواهي و براي تو قرين و هم نشيني است كه با تو دفن خواهد شد . الكروا ذكر الموت آثار ياد مرگ : (12 اثر) : زيادبه ياد مرگ باشيد كه 1- شهوت را از بين مي برد . ( هادم اللذات ) ( ص ) و2- دل را زنده مي كند و 3- سفر مرگ را براي انسان آسان و4- گناهان را پاك مي كند . يادمرگ 99 – 6 و جلوي طغيان را موقع ثروت و غناو 7- جلوي نااميدي را موقع فقر و تهيدستي مي گيرد . ( ص ) انسان را نسبت به دنيا بي ميل مي كند و دنيا را در نزد انسان بي ارزش جلوه مي دهد . باعثمي شود در موقع دعوت ديگران به شهوات 8- انسان را بر نفسش پيروز گرداند و و9- در معيشت به اندازه ي كفاف و نياز روزمره قناعت كند . علي ( ع ) . روزيرا بياد بياور كه در حضور خانواده ات نه پزشكي به حال تو سودمي رساند و نهدوستي مي تواند به تو كمك برساند . جواد ( ع ) 10 ياد مرگ باعث مي شود سختيها و مصيبتها بر انسان آسان و قابل تحمل شود . علي ( ع ) 11 و كفي بالموت واعظا : انسان را پند و اندرز مي دهد . 12 - باعث مي شود در كارهايخيراز ديگران سبقتت بگيرد . علي ( ع ) . مرگ 99 هر كس كفن خود را بخرد .در خانه اش نگه دارد اين كار سه خصلت دارد : 1- عمر او را زياد مي گرداند2- هر گاه به آن بنگرد ثواب براي او نوشته مي شود 3- جزو غافلان شمرده نميشود . ( طبق سه روايت ) از صادق ( ع ) و ائمه ديگر . از كسي تعجب مي كنم كه مردن را باور دارد ولي به دنيا دل مي بندد . و در روز قيامت حساب رسي را باور دارد ولي به دنبال جمع آوري مال و ثروت است و مي داند كه تنها مي ميرد و تنها در قبر گذاشته مي شود و تنها به حساب او در قيامت رسيدگي ميشود ولي با غير از من انس مي گيرد ( به ديگران دل مي بندد ) . يموت وحده ويدخل القبر وحده و يحاسب وحده كيف يستا نس بغيري . هر انساني رهدو راهي است كه سر انجامش مرگ است . حسين ( ع ) .
----------------------
كسي كه در
محضر خداوند از انجام گناه شرم و حيا ندارد ايمان ندارد . و حرمت انسانهاي
با ايمان را نگه نمي دارد . الحياء من الايمان ، رعايت حرمت احكام دين
نشانه ايمان است . » ايمان لمن لاحياء له الحياء حيائان : حياء العقل
من العلم و حياء الحمق من الجهل . پيامبر ( ص ) . ( صادق ) كسي كه كمرو
باشد كم خواهد دانست ، حياء در گفت حق حماقت است پيامبر . دور انديشي نيمي
از زندگي است التدبير نصف العيش . بحار ج 75 ص 326 ( ص ) . اصول كافي .
شرم و حيا در مرحله اول اينست كه انسان در برابر گناه كه قرار مي گيرد از
خدا شرم كند و بطرف گناه نرود در مرحله دوم اينست كه وقتي از گناه پرهيز
كرد در عبادتن خدا هم شرم داشته باشد يعني وقتي عبادت كرد شرم و حيا او
بيشتر شود . مثل اين كه امام سجاد فرموده : خدايا اگر نبود كه تو مرا به
عبادت خودت فرمان داده اي تو را منزه مي دانستم كه من بخواهم تورا عبادت
كنم . در مرحله ي سوم خداوند را در تمام زندگي خودش حاضر و ناظر مي بيند
همان طوري كه بعضي علماء دين هيچ گاه پاهايشان را دراز نمي كردند . عفاف و
پاكدامني زينت و زيبايي فقر و تهيدستي است . جواد ( ع ) قدر المرد بمقدار
همته و العفة بمقدار . علي ( ع ) كلمات قصار نهج البلاغه . پاكدامني : يعنيانسان در جائي كه مي تواند لقمه ي حرام بخورد دامان ( روح و روان ) خودش
را از ناپاكي حرام خوري حفظ كند و. پاك نگهدارد و در جائي كه شهوتهاي 7
گانه دنيوي او را به طرف خودش فرا مي خواند به آنها بي اعتنا باشد و در
جائي كه لذتهاي حرام مهيا و آماده است بطرف آنها نرود .( ربا و رشوه خواري ومالا يتيم خوردن و قمار بازي و ترك خمس و زكات و دزدي ) . در امان ماندن
از شهوتها و كارهاي حرام از جنگيدن در خط مقدم جبهه مشكل تر است . علي ( ع )چه تلاشي بهتر از كسب حلال و حفظ شكم از حرام است . باقر ( ع ) در جواب
فردي كه در حضور امام عرضه داشت من عبادت چنداني ندارم ولي خيلي سعي مي كنمحرام نخورم . افضل العبادة العفاف علي ( ع ) پاكي دست و چشم و شكم و در
آمد و عقيده . الاسلام عريان و لباسه الحياء ( ص ) مسلمان بي شرم و حيا به
مانند آدم بي لباس و لخت و عريان است . الحياء راس الاخلاق . كم خوري صفاي
فكر و انديشه مي آورد . علي ( ع ) . تفكر الساعة افضل من عبادة سنته . يك
ساعت فكر مفيد بهتر از يك سال عبادت است . ( ص) منظور پيامبر از فكر
پيرامون مرگ است . صادق ( ع ) . فكر پيرامون نعمت هاي الهي ( خلقت آسمان و
زمين ) و عاقبت انديشي ( محاسبه نفس ) و كارهاي خير هر چند نتواند انجام
دهد مفيد و پيرامون ذات خداوند و گناهان غير مفيدند ) . فكر مفيد از عقل
نشات و سرچشمه مي گيرد . در عزم و تصميمي كه دور انديشي در آن نباشد خيري
نيست . علي ( ع ) . لا عبادة كالتفكر في صنعت الله . ما اوصي علي ( ع )
لابنه حسن ( ع ) . افضل عبادة ابي ذر التفكر و الاعتبار ( عبرت از گذشتگان ). حرص شرم و حياء را از بين مي برد . علي ( ع )9 ( فكر درباره ي عظمت و
بزرگي خدا و در مورد نعمتها فكر مفيدند ) . و يعلم ما لم تكن تفهم ( هر كس
در آنچه كه ياد گرفته زياد فكر كند علم و آگاهي او نسبت به آنچه كه آموخته
است محكم مي شود و به آنچه كه قبلا نفهميده بود دسترسي علي ( ع ) پيدا مي
كند ) . كسي كه به مطالبي كه گردآوري كرده زياد فكر كند اندوخته هاي او
نسبت به چيزهايي كه يادگرفته بيشتر مي شود و به فهم مطالبي كه قبلا درك
نكرده موفق مي گردد . بر هر انساني سزاوارو شايسته است كه لحظاتي از ساعات
روز را بدور از مشغله هاي روزانه به تفكر و انديشه اختصاص دهد . روايت فكر وانديشه مايه ي عبرت گرفتن و در امان ماندن از اشتباه و پشتوانه كارهاست .
فكر كردن يكي از دو هدايت است . احدي الهدايتين . فكر كليد در حكمت است .
حسن مجتبي ( ع ) . شرم و ايمان از يك رشته ساخته شده اند يكي كه رفت آن يكيديگر هم به همراه او خواهدرفت . ( يادگرفتن از انبياء راه ديگر ) . باقر (ع ) . در نزد خداوند هيچ چيز بارزشتر از عفاف و پاكدامني نيست : ما
عندالله شيء افضل من العفة صادق ( ع ) . بيشترين افراد من بخاطر رعايت
نكردن عفاف و پاكدامني به جهنم مي روند ( ص ) . اين طور نيست كه ارزش عمل
مجاهد في سبيل است كه در راه خدا جان خود را فدا مي كند از انسان عفيف و
پاكدامني كه صحنه ي گناه براي او مهيا و آماده است اما خودش را به آن آلودهنمي سازد بيشتر باشد . علي ( ع ) . انسان با حياء: به كارهايي كه همه مردمآن را زشت و ناپسند مي شمارند دست نزند . رحم الله من تفكر و اعتبر و ابصرعلي ( ع ) . خداوند رحمت كند كسي را كه فكر و انديشه و عبرت بگيرد . چشم ودل او بينا گردد . لا عبادة يتفكر في صنعة الله عز و جل . علي ( ع ).
هيچ عبادتي به مانند فكر و انديشه در آفرينش خداي عز و جل نيست .
طرح :
خانه قلب - خيمه ايمان
با ويرايش و تصوير سازي و چيدمان تصاوير
طرح تخيلي خانه قلب
مي توان در قالب يك جورچين :
سرگرمي - آموزشي
مباحث معرفت شناسي را
به زبان ساده به نوجوانان ياد داد .
-----------------------------------------------------------------------------------------------------
مفاهيم عقل و ايمان در قلب و روح انسان
و شناخت ارزش هاي اخلاقي
با استفاده از تمثيل :
مثال هاي معصومين (عليهم السلام)
در باره جايگاه عقل و خرد
دين و ايمان و جهل و ناداني
و شيطان و هواهاي نفساني
و فرشتگان الهي
در قلب و جان آدمي به زبان ساده
---------------------------------------------------------------------------------------------------
محبت ( بطن دين ):
چيزي كه مصالح ساختماني خانه قلب
از آن ساخته شده است.
------------------------------------------------------------------------------------
توحيد ( معرفت خدا : خداشناسي ) :
اساس وريشه دين : پي
-----------------------------------------------------------------------------------
هواهاي نفساني : دشمنان خانه
-----------------------------------------------------------------------------
ناسزا : كالاي شيطان
------------------------------------------------------------
روشنايي خانه : انديشه
در باره خود و خدا و آفرينش جهان هستي
----------------------------------------------------------------------------
خدمتكاران خانه : فرشتگان الهي
در اين خانه تنها عقل بر تخت نشسته
و فرمان مي دهد .
و نامحرمي نبايد در آن راه پيدا كند.
--------------------------------------------------------------------------------
تقوي ( حريم نگه داري ) : حصن و حصار : ديوار خانه
------------------------------------------------------------------
نامحرمان : آرزوهاي دور و دراز
خشم و غضب و شهوت
-----------------------------------------------------------------------------------------------
آلودگي خانه : شرك و نفاق
--------------------------------------------------------------------
جاروي خانه :
لا اله الا الله يعني وقتي مي گوييم منظور ما اين است
كه من نامحرمان و آلودگيها را از خانه دلم جارو كردم .
-------------------------------------------------------------------------------
غذاي خانه : عبادات و كسب روزي حلال
و فراگيري علم و دانش و ............................
-------------------------------------------------------------------------------
سربازان و فرمانروايان الهي :
اعضا و جوارح انسان
---------------------------------------------------------------------------------------------
عقال (به كسرعين) در لغت عرب : بند و ريسماني را گويند
كه با آن دست و پاي
اسب سركش (خشم و شهوت و غضب ) را مي بندند.
عقل (نيروي باطني كه انسان را از زشتيها باز مي دارد) .
--------------------------------
جنود وسپاهيان عقل :
عزت نفس و صدق و صبر و توكل و تسليم و رضا و
خلوص و ايثار و زهد و عفو .........................
----------------------------------------------
جنود و سپاهيان جهل و نفس اماره (هواهاي نفساني):
بخل و حسد و كبر و خود پسندي
و حرص و طمع و ريا و دروغ
و ..............................
----------------------------------------------
مركب عقل ( اسبي كه سوار آن مي شود ) :
تواضع و فروتني
------------------------------------
صبر : فرمانده لشگريان تحت فرمان عقل
-------------------------------------------------------------
امام علي ( ع ) :
خير وزير عقل است .
---------------------------------------------------------------
حب و بغض به خاطر خدا محكمترين دستگيره ايمان :
نبي مكرم اسلام ( صل الله عليه وآله وسلم )
-----------------------------------------
لكل شي ء قفل و قفل الايمان الرفق :
رفق و مدارا با ديگران :
حافظ و نگهبان خيمه ايمان ( نگهبان درب خيمه ايمان ).
---------------------------------------------
دام شيطان :
ياري نكردن برادران ديني .
-----------------------------
تور شيطان :
دوري جستن از نماز .
----------------------------------------------
پايه هاي خيمه ايمان :
با پنج صفت ايمان انسان كامل مي شود :
صبر و رضا و توكل و تسليم
و صداقت ( راستگوئي) . (در روايتي ديگر: تفويض) :
واگذاي كارها به خداوند. پيامبراكرم ( ص )
-------------------------------------------
محمكترين پايه ايمان صداقت و راستگويي است .
--------------------------------------------------
اساس و ريشه دين
توحيد و خداشناسي است.
( پي و شالوده خانه قلب )
-------------------------------------------------------
شيطان براي شما انسانها دشمني آشكار است
سوره ..../ آيه ...
-------------------------------------------------
قلبي سالم است كه از عشق به دنيا خالي باشد .
امام صادق ( عليه السلام )
-----------------------------------------------
قلبي پاك نمي گردد مگر اين كه
در برابر خدا تسليم محض باشد.
امام باقر ( عليه السلام )
-------------------------------------
يا علي : فكر و انديشه
( در باره خود و خدا و آفرينش جهان هستي )
نور پديد مي آورد.
و غفلت و بي خبري تاريكي ببار مي آورد .
نبي مكرم اسلام ( ص )
---------------------------------------------------------
قلبي نرم مي شود كه در برابر خدا خاشع باشد .
-----------------------------------------------
علامت خشوع : ياد مر گ و مناجات با خدا
و مراقبت از نفس و قرائت قرآن.
نبي مكرم اسلام ( ص ) .
------------------------------------------------
فرشته ها خدمتكاران مومنانند .
امام باقر ( عليه السلام )
--------------------------------------------------
قلب مومن تخت فرمانراوئي خداوند است
كس ديگري را در آن ساكن نكنيد .
امام صادق ( عليه السلام )
------------------------------------------------------
قلب مومن حرم خداست . روايت
قلب المومن عرش الرحمان
-----------------------------------------------
از علي (عليه السلام ) پرسيدند
چه كار كرديد كه به اين مقام رسيديد ؟
فرمود : همواره دروازه بان قلبم بودم .
-------------------------------------------
دشنام و ناسزا كالاي شيطان است .
علي ( عليه السلام )
-----------------------------------------------
همانا مشركين قلبي آلوده و ناپاك دارند .
سوره توبه / آيه ...
همانا منافقين قلبي آلوده و ناپاك دارند .
سوره .... / آيه ....
------------------------------------------
عجب دارم از كساني كه براي غذا دادن
جسم خودشان
سر از پا نمي شناسند
ولي از غدا دادن به قلب و روح خود بي توجهند .
امام حسن مجتبي ( ع )
------------------------------------------------
اعضا و جوارح شما سربازان الهي اند .
علي ( عليه السلام )
-------------------------------------------
كافي است قلب و دلت را از ( هر چيزي )
علاقه به غير خدا خالي كني
آن وقت هر مي خواهي از خدا درخواست كن
اجابت مي شود .
--------------------------------------------
ما به انسان آموخته ايم كه چگونه
از حريم قلبش نگهداري كند
و يا پرده حرم الهي را با نافرماني از خدا پاره كند .
سوره ... / آيه ....
-------------------------------------------------
علي ( عليه السلام ) فرمود :
هر كسي يك شيطان به همراه خودش دارد .
پرسيدند : يا علي : شما هم شيطان داريد ؟ فرمود :
آري من آن را رام كردم به طوري كه به فرمان من است .
------------------------------------------------
عقل نيرويي است كه بواسطه ي آن
خدا را عبادت مي كنند و
بوسيله آن بهشت را بدست مي آورند .
علي ( عليه السلام )
---------------------------------------
تقوي دار حصن عظيم :
( ديوار خانه قلب)
در د‍‍ژ محكم و بزرگ تقوي پناه گيريد
تا در آسيب گناه در امان باشيد .
-------------------------------------------------------------------------------------
--------------------------------------------------------------------------------------
-------------------------------------------------------------------------------------
به روح آدمي از آن جهت قلب گويند كه در اثر
گناه يا ثواب و نيز عواطف و احساسات مدام
در حال دگرگوني و انقلاب است
ويژگي هاي قلب در روايات تمثيلي :
نرمي(لطافت) و سختي قلب - روشني و سياهي قلب
زنده بودن و مردن قلب - زيبائي و زشتي قلب -
شنوائي و كرشدن قلب - بينائي و كور شدن قلب
پاكي و ناپاكي قلب - و ..............
-----------------------------------------
چهار بخش تحليلي :
1- بترسيد از اينكه نامحرمي در خانه ي دل شما راه يابد .
( حريم خانه دل را حفظ و نگهداري كنيد ) .
----------------------------------------
2- ( هر چه امنيت خانه دل ( ايمان )
انسان بيشتر شود ( تقوي )
قدرت حفظ و نگهداري كردن از حريم خانه دل
بيشتر مي شود.
---------------------------------------------
3- و هر چه ستونهاي خانه محكمتر و روشنايي بيشتر و
بند و ريسمان بكاربرده آماده تر باشد امنيت
بيشتر مي شود .)
----------------------------------------------
4 - وقتي انسان به نيازهاي فطري و دروني خودش
پاسخ مي دهد
به نوعي آرامش و آسايش باطني مي رسد
( وامنيت پيدا مي كند )
. از جمله اين نيازها حس خداجوئي
و عبادت وروحيه ي فرمانبرداري است
اگر كسي به اين نياز جواب مثبت داد
در واقع ايمان آورده يعني
از نوعي امنيت برخوردار شده ،
بنابراين با تسليم شدن
در برابر فرامين الهي ايمان حاصل مي شود .
-------------------------------------------
تقوي نگهبان شما از گناهان است :
( عصمتكم التقوي )
----------------------------------------
كم من عقل اسير تحت هوي امير :
علي ( ع ) :
چه بسيار عقلهايي كه تحت فرمان هوا و هوسند .
--------------------------------------
براي هر چيز مركبي است
و مركب عقل تواضع و فروتني است.
--------------------------------------------
و نشانه انسان عاقل فكر و انديشه است . روايت .
------------------------------------------------
حقيقت ايمان در وجودهيچ كس به كمال نمي رسد
مگر به وجود سه خصلت ، اينكه سه خصلت
در وجود او باشد
: 1. تفقه و فهم در دين 2. برنامه ريزي در امور و كارها
3. صبر بر مصائب و سختيها – امام رضا ( ع ) .
--------------------------------------------
در پرتو عقل و انديشه ات
به جنگ با هواهاي نفساني ات برو .
امام علي ( ع )
---------------------------------
. بني الاسلام علي سبع
1. عقل كه پايه ي آن صبر است
2. نيكو همسايه داري كردن
3. حب و بغض در راه خدا .
4. ياري رسانيدن به برادران ديني
5.
امام علي ( ع )
تعف العقول ص 396 يا 376 .
----------------------------------------------------
انسان مومن به كسي گفته مي شود
كه در برابر خواست خدا تسليم باشد
و به خوشي و يا ناخوشي كه به او مي رسد
راضي باشد . امام صادق ( ع )
در جواب اين كه به چه فردي مومن مي گويند
. سزاوارترين افراد براي راضي بودن در برابر شاديها و ناملايمات كسي است
كه نسبت به خدا معرفت و شناخت حاصل كرده باشد . صادق ( ع ) .
رضايت 41 . اسلام اقرار به زبان ( گفتن شهادتين ) الايمان قول و عمل
كه هم زياد مي شود و هم كم مي شود . ( ص ) ك كنز العمال
( 2 ركن دارد ) تقوي ( عمل به اعضا و جوارح ( ترك محرمات و انجام واجبات )
ايمان اعتقاد قلبي به اينكه زمام همه ي امور بدست خداست .
ايمان داراي سه شعبه است اقرار به زبان
و اعتقاد قلبي و عمل به اعضاء .روايت علي ( ع ) .
( منافق ) كافر مسلمان نمايي است كه به خاطر رسيدن به لذتهاي زودگذر دنيا
عقب گرد مي كند و به احكام دين عمل نمي كند
مانند مرغي كه تنها چند روزي روي تخم مرغ مي خوابد و بدينوسيله
آنرا غير قابل استفاده مي گرداند .
به همين خاطر بر قلب و دلش مهر مي خورد و ديگر قابل هدايت نيست
زيرا كه از ميان مسلمانها از امكانات آنها استفاده مي كند
ولي قلبش با كافران است .
از نشانه هاي حكمت اينست كه نسبت
به اموري كه بدان يقين داري ثابت قدم باشي
و نسبت به اموري كه بدان ترديد داري احتياط كني .
راس حكمت ترس از خداست : راس الحكمة مخافة الله .
( سلسله مباحث استاد محمدي ري شهري
برداشت هايي
از ك ( علم و حكمت و خرد گرايي درقرآن و حديث )
الجهل معدن الشر فساد كل امر علي ( ع )
راس كل الشر ( ص ) اصل كل الشر علي ( ع )
( ناداني ريشه تمام گناهان و زشتيها ) .
33 / يوسف : خدايا اگر تو مرا از كيد
زنان مصر نجات ندهي به آنها متمايل مي شوم
و اگر به درخواست آنان پاسخ دادم از جاهلان خواهم شد .
-------------------------------------------------------------
انواع جهل :
1. ناداني نسبت به بعضي علوم غير سودمند:
بدترين علم آنست كه هدايت تو را از بين ببرد . علي ( ع )
رب عالم قد قتله جهله،
يادگرفتن سحر، ناداني به باطن يكديگر
( چنانكه چشم بصيرت انسان صاحب بصيرت را دچار مشكل مي كند )
2. ناداني نسبت به معارف دين كه جهل به آنها باعث ضرر و زيان انسان به
علوم متداول نمي شود .
3. ناداني به علوم دين كه زمينه ي گناه است
و عقل انسان به تنهايي نمي تواند به آنها دست پيدا كند
بلكه در سايه مكتب آسماني به آنها مي رسد .
4. جهل در برابر عقل كه آفريده خداست و انسان را به بدي دعوت و الهام مي كند
كه به خاطر اين كه انسان را به كارهايي از روي ناداني دعوت مي كن
( جاهلانه : مقتضاي پيروي از شهوات جهل و ناداني است )
جهل به تناسب امر به كارهاي بد
به نفس اماره و به نسبت امر هكارهاي زشت شهوت ناميده مي شود .
ان الله خلق العلم ثم خلق الجهل . صادق ( ع )
( از درياي شور و تلخ و تاريك ) ،
فرشته ها را با عقل بدون شهوت آفريد و انسان ها را عقل به همراه شهوت .
روايت . فهو اول الخلق
از سمت راست عرش ازنور خودش خلقي بزرگ آفريدم و
برتمام موجودات گرامي داشتم .....
سه مورد اول اموري عدمي و مورد آخرامر وجودي يعني
اولي و دومي و سومي مطلقندانستن
ولي چهارمي شعور مرموزي است كه حماقت هم ناميده مي شود .
رب جهل انفع من علم .
ان الله اخرجكم من بطون امهاتكم لا تعلمون شيئا . نحل / 77.
جهل نسبت به معارف دين باعث جهل درپيروي
از شهوت و غضب وكارهاي ناشايست مي شود .
زيرا ندانسته فرمانبردار سپاه 75 نفري جهل
مي گردد ( تمام صفات ناشايست )
با اينكه اين انتخاب در مورد عالمي كه به معارف دين آشنائي دارد نيز اتفاق مي افتد .
كسي كه عقل خود را بكار گيرد ازخدا بيم دارد
و كسي كه از خدا خوف و خشيت داشته باشد
وارد بهشت مي شود
زيرا بهشت جايگاه خردمندان است .
مصيبتي كه از جانب امامت انسان جاهل پديد مي آيد
از گناهي كه فرد معصيت كار مرتكب آن مي شود بيشتر است . روايت .
جهل و ناداني سر رشته تمام بديها و
دانائي پايه و اساس تمام خوبيهاست .( ص ) .
اي هشام : سه چيز عقل را خراب و ويران مي كند :
1. با حلول امل و آرزوها
نور فكر و انديشه تاريك مي شود .
2. با سخنان بيهوده
نور حكمت در وجود آدمي ظلماني مي شود .
3. با پيروي از شهوات
نورعبرت و پندپذيري در وجود آدمي
به تاريكي مبدل مي شود ،
چنين آدمي با هواي نفس عقل خود را خراب كرده
و دين و دنيا و آخرتش را از دست مي دهد .
امام صادق (ع ) .
انسان عاقل وقتي از طريق حلال ثروت زيادي پيدا كرد از مسير حق منصرف نمي شودو شكر آن را به جا مي آورد و وقتي كه در معرض گناه و شهوت قرارگرفت خود را به آن آلوده نمي كند صبر پيشه مي سازد . صادق ( ع ) . زكات 46- زكات نفسرا تطهير و پاك مي كند ازبخل و باعث رشد ونمو مال مي گردد خطبه ي زهرا ( س) ..... چگونه عمل تو رشد ونمو پيدا كند در صورتي كه دستورات الهي را زير پا گذاشته اي . بحار الانوار كاظم ( ع ) : اي هشام ! الصبر علي الوحدة علامة العمل ( قوة ) : ( كناره گيري از حاكم ستمگرو اجتماع فاسد وهم نشين بد به شرط اينكه اهل دانش و علم و دانايي باشد ) علامت قوت است . صبر 105 ،تنهايي 4 . من عقل عن الله ( معرفت به خدا ) اعتزل اهل الدنيا كسي كه نسبتبه خدا معرفت و شناخت پيدا كند از اهل دنيا كناره گيري مي كند . عبارت 75 -و رغب فيها ربه و در تنهايي با خدا انس دارد و خدا انسان را تنها براي طاعت و عبادت خود آفريد و نجات انسان در فرمانبرداري از خداست ( لا نجاة الا بطاعة الله ) و عبادت و طاعت خدا با علم و آگاهي حاصل مي شود و علم بدست نمي آيد مگر از راه يادگيري و تعلم و يادگرفتن علم از بكارگيري عقل حاصل مي شود . و الطاعة بالعلم :( فراگيري احكام دين ) و العلم بالتعلم و التعلم بالعقل يعتقد : باعقل به نفس و جان انسان گره مي خورد و محكم مي شود. اي هشام : خداوند بوسيله ي عقل حجت هاي خودش را بر مردم تمام كرده است .كاظم ( ع ) ك اصول كافي . عام 51- العقل مركب العلم ، العقل اصل العلم . علي ( ع ) بواسطه ي عقل است كه مي توان به ستيغ كوه علم و دانش دست يافت . علي ( ع ) .
بوسيله عقل است كه مي توان درمسير علم و دانش حركت كرد .
( بواسطه بكارگيري عقل )
علم و دانش از عقل نشو و نما پيدا مي كند .
عقل را در وجود خود زنده كنيد و شهوت را بميرانيد
چرا كه با زنده شدن عقل بال پرواز ( در وجودتو)
نيرو و قوت مي گيرد
و با مردن شهوت مستي گناه از سر مي رود .
روايت
. العقل لا يكمل الا باتباع الحق: عقل ( يعني قدرت تشخيص خوب ازبد )
تنها با پيروي از حق به كمال مي رسد . حسين ( ع ) .
حلول التجارب زيادة في العقل :
تجربه طولاني
عقل را كامل مي گرداند. ( عقل معاش )
امام حسين ( ع )